هنوزم فکر من هستی یا از یاد رفتم من چشامو رو تو با فریاد بستم ببین بیا یه کم دردو دل کنیم

 

 

هی لعنتی ، میخواهم توصیفت کنم :
خیاط نبودی اما خوب وصله های جور واجور به من زدی !
آشپز نبودی اما چه آش چربی برایم پختی !
کفاش نبودی اما چه به اندازه ، کفش رفتنم را دوختی !
و من دیوانه نبودم . . .

 

 

 

چند روز است دائم به زیر دل ات فکرمیکنم . . . !
خوشی ها دقیقآ کجایش زدند ؟
که راحت قید همه چیز را زدی !؟

 

 

 

غم دنیاست ، وقتی عشقت دور از اینجاست ، وقتی دل بی رمق و خسته و تنهاست
غم دنیاست ، دل آدم بشه حساس ، وقتی عشقت تو دلش نباشه احساس . . .

 

 

 

ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ . . .
من ﺑﻪ عقد ﻏﻢ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻡ . . .
ﺧﯿﻠﯽ دیر ﺁﻣﺪﯼ !
خیلی دیر . . .

 

 

 

 

انگار حرف “ ر ” اضافس !
به هر کس گفتم درکم کن ، دکم کرد . . .

 

 

 

از وقتی تو رفتی ، آینده هیچ وقت نیامد که هیچ
گذشته هم هیچ وقت نگذشت . . .

 

 

 

ترسم از آن است که خدا آنقدر این پا آن پا کند که تمام شود تاریخ مصرف ِ تمام ِ آرزوهایم . . .

 

 

نمیدانم به مسافر دل بستم یا مسافر شد آنکه به او دل بستم . . .

 

 

 

 ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻤﻼﺗﺖ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ !
ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺳﺨﺘﯽ ﺳﺖ ﺧﻠﻊ ﻣﻘﺎﻡ ﺷﺪﻥ ؛ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﺪﻥ ﺗﺮﻓﯿﻊ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﯼ . .

 

 

 

هفت شهر عشق . . .
شهر اول : نگاه و دلربایی
شهر دوم : دیدار و آشنایی
شهر سوم : روزهای شیرین و طلایی
شهر چهارم : بهانه و فکر جدایی
شهر پنجم : بی وفایی
شهر ششم : دو رویی و بی اعتنایی
شهر هفتم : اشک و آه و تنهایی . . . !

 

 

 

دُختَرم، اما…
دِلَم مَردانه گرفته…
دخترم، اما…
دلم شاهانه جُرم تو را گَردن گرفته…
دخترم، اما…

 

 

تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف …
لرزشی روی میز کنار تختم میفتد …
از این صدا متنفر بودم اما …
چشم هایم را میمالم …
new message …
تا لود شود آرزو می کنم … کاش تو باشی …
سکوت می کنم ، آرزوی بی جایی بود !

 

 

 

دلم را برایش سوزاندم…!
گرمش که شد، با خاکسترش نوشت
” خداحافظ “

 

 

خسته ام از تکرار شنیدن
“مواظب خودت باش”
تو اگر نگران حال من بودی که نمی رفتی…!

 

 

 

فقط یک پیک از شراب لبانت خوردم
چند ساله بودند این لبانت ؟
عمری گذشت
و هنوز وقتی به تو فکر می کنم
تلو تلو می خورم…..!

 

 

 

سلامتی خودم…..
که بهتر از همه بلد بودم بهش دروغ بگم..
ولی نگفتم.
سلامتی خودم….
که راحت می تونستم خیانت کنم ..
ولی نکردم.
سلامتی خودم….
که تو بدترین شرایطش هم ترکش نکردم.
سلامتی خودم…که این همه احمق بودم!

 

 

 

نیــازی بـه انتــقام نیـست !
فـقط مـنتظر بـمان ..
آنـها کـه آزارت مـی دهند ..
سرانـجام بـه خـود آسیـب مـی زنند ..
و اگـر بـخت مـدد کنـد ..
خــداوند اجـازه مـی دهد تماشاگرشان باشــی …!

 

 

 

هنوز هم مرا به جان تو قسم میدهند
میبینی
تنها من نیستم که رفتنت را باور نمیکنم . . .

 

 

 

اینقدر ورق های زندگیمو بهم نریز
حکم همون دله !

 

 

چه لحظه درد آوریه
اون لحظه که میپرسه : خوبی ؟
بغض تو گلوت میپیچه
۵ خط تایپ میکنی ، ولی به جای ارسال
همه رو پاک می کنی و می نویسی :
خوبم مرسی تو خوبی ؟

 

 

 

من عاشق آن دیده چشمان سیاهم
بیهوده چه گویم که پریشان نگاهم
گر مستی چشمان سیاه تو گناه است
من طالب آن مستی و خواهان گناهم . . .

 

 

 

تاریک باد…
خانه ی مردی که…
نمی جنگد…
برای زنی که دوستش دارد

 

 

 

همه میگن عاشق کسیه که به عشقش نرسه
اما به نظر من عاشق کسیه که با عشقش به همچی برسه . . .

 

 

 

تنها بودن قدرت می خواهد
و این قدرت را کسی به من داد
که روزی می گفت تنهایت نمی گذارم . . .

 

 

 

ادیسون
بــــرای روشنایی خانه اش ،
برق را اختراع کرد ؛
من
” تـــــــو ” را کشف کردم . .

 

 

 

بعضی ها از دور می درخشند!
نزدیک که میشوی یک تکه شیشه ی شکسته ای بیشتر نیستند
که باید لگدی بهش زد تا از مسیر نور آفتاب دور شوند
و چشمان دیگری را خیره نکند و گول نزنند . . .

 

 

 

 

انصاف نیست
رفتن آدمها با خودشون باشه
فراموش کردنشون با ما . . .

 

 

 

به صدایت که معتاد شدم
رفتی
حالا هر روز
خاطره تزریق میکنم .

 



برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 4 تير 1392برچسب:,17:12به قلم: نازنین جوون ™           
یادته کنار دختره گفتی بحثه جزوه بود؟ حرفه دانشگاه نبود دله تو رو برده بود

 

دیوان شعرم را برای تو سرودم / گردد فدای چشم ناز تو وجودم
این بوده رویا و خیال و آرزویم / ای کاش من هم دلبر قلب تو بودم

 

 

 

باختی در کار نیست
برای تو
قلبم را ریسک می کنم
یا می برم…
یا می میرم…

 

 

 

عشـــــق یــعنی حـتی اگـه بدونـــی نـمیخوادتــــــ
بدونــــی نمیشـــــه,
امــا نتـــونی ترکــشی کنـــی . . .
نه خــــودشو , نه فکـــــرشو . . .

 

 

 

مرگ شیرین ِ من در آغوش توست . . .
وقتی می گویــی دوستــم داری،
گلوله بارانم میــکنــی . . .

 

 

 

هوایم را داشته باش …
وقتی تو هوایم را داری هوا هم خوب میشود
اصلا هوا هم به هوای تو خوب میشود

 

 

 

هیچوقت آرزوی خوشبختی نکن برای من …
بی خودت !

 

 

 

خلاصه بگویم ،
ماجرا از آنجا شروع شد که در شب آرزوها من او را آرزو کردم و او ٬
عشقش را …

 

 

 

وقتی کسی به عشقش میگه نفسمی…
یعنی نمیشه نفسم رو با کسی قسمت کنم,
یعنی آدم باش و فقط مال من باش !
یعنی چشمات باید فقط منو ببینه
بفهم لطفا …

 

 

 

انسان ها عموما دو دسته اند :
تـــو و بقیــــه . . .

 

 

 

از اون گله نکن …
وقتی تو جا خالی دادی …
اون بغلم کرد تا زمین نخورم

 

 

 

در این آشفته بازار هر چقدر هم که گران باشد باز هم میخرم …
نازت را میگویم !

 

 

 

تمام خوبـــــی حس مالکیت اینه که
از کسی که دوسش داری بپرسی تــــــــو مال کی هستی؟!
و اون بدون معطلی بگه:
فـــــقط مـــــال تـــــــــــو

 

 

 

این روزها برای نفس کشیدن
بهانه ای ندارم
بهانه لازم نیست برای زندگی !
بی بهانه خواهم زیست
تو ای بی بهانه ترین لحظات هستی من
بهانه ای برای این بی بهانگی بیاور …

 

 

 

قلب من …
دموکراتیک ترین دولت دنیاست
آنقدر که تو را نیز همچون خودم از ته دل دوست می دارد

 

 

 

کسـی چــه مـی دانــد
شایــد دست هـایـت را در جیبـم جـا گذاشتــه ای
کــه همیشـه در میــان آن بـه دنبـال چیــزی مـی گـردم!

 

 

 

لبخند که می زنی یوسفی می شوم که بی هیچ برادری
در چال گونه ات ، گم می شوم !

 

 

 

در خاطری که تو هستی ، دیگران محکومند به فراموشی …
این را به همه بگو !

 

 

 

توضیح نمی خواهد
تمام خواهش من یک جمله کوتاه است:
دلی که به تو سپرده ام ، به غم مسپار . . .

 

 

 

 



 



برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 4 تير 1392برچسب:,16:58به قلم: نازنین جوون ™           
خــــــاطراته تو هرشب میپیچه بیست بار دورم تو باعث شدی حالا شاه دیس لاو شدم

 

اوّلین بار نیست که گریه میکنم


امّا اوّلین بار است که گریه آرامم نمیکند . . .

 

 

 

 

 

خنده های زورکی ام را باور نکنید !
من بدون گریه میمیرم . . .

 

 

 

یه روز تو تنها آرزوی زندگیش میشی !
این بدترین انتقامه . . .

 

 

 

 

خیلی حرف هست . . .
که تو هرروز در گلویت بغض کشنده ای احساس کنی . . .
برای کسی که بدانی…حتی یک بار در عمرش به خاطر تو بغض هم نکرده است !

 

 

 

لااقل بیا بگو که دیگر به دیدنم نمی آیی . . .
شاید اَشکی نشست گوشهء چشم هایی که به این ” دَر ” خُشک شده اند !

 

 

 

کبریتـهای سـوخته هـمـ ،
روزی درختـ های شـادابی بـوده اند!
مثل مـا ،
که روزگـاری می خنـدیدیـمـ
قبـل از اینـکه عـشق روشنـمان کنـد

 

 

 

 

ﻣﻦ ﻫﻢ ﮐﺎﻧﺪﯾﺪﺍ ﺷﺪﻡ !
ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﯿﺰﯼ
ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺴﺘﯽ ﻭ ﻣﻘﺎﻣﯽ
ﻣﺮﺍ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻫﺎ ﺭﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ !
ﺗﻨﻬﺎ ﺗــــﻮ ﻣﺮﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯽ
ﮐﺎﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﭘﯿﺮﻭﺯﻡ ﮐﻦ . . .

 

 

 

 

برایت مینویسم تا بی نهایت
تا نگاهی گم شود در چشمهایت

برایت مینویسم با طعم رسیدن
با هوایی که در آن شوق پریدن

برایت مینویسم با زلال اشکهایم
شاید آن وقت بدانی قدر نوشته هایم

برایت مینویسم بهترینم
 مینویسم تا بدانی نازنــــــنیم عاشق ترینم

 

 

 

 

با هیچ مزه ای عوض نمی کنم نمک چهره ات را
ولی متعجبم …
از شیرینی لبانت در این نمکزار !

 

 

 

کابوس امشبم شده ای تو ؛
دوم شخص مفردی که زمزمه ی دوستت دارم را در گوشم نجوا میکرد
و حال میگوید برو …
تک فعلی که هیچگاه انتظار شنیدن صیغه ی امرش را نداشتم !

 

 

 

گریــــــه شاید زبان ضعـــف باشد
شاید کودکــانه ، شاید بی غــرور
اما هر وقت گونه هــــایم خیس می شـــود
می فهمــــم نه ضعیفم ، نه کودکم ، بلکه پر از احساســـم …

 

 

 

بعد رفتنت نمیدانم
سیگارها کوچک شده اند
یا کام های من سنگین تر…!…

 

 

من عادت دارم نگاه کنم
به آدمهایی که از دور می آیند
تا آن زمان که ثابت شود
“تو” نیستند…

 

 

 

لحظاتی وجود دارند که دراز کشیده ای و خیره به آسمان
و یک چیزی مثل صاعقه وجودت را خالی میکند
زیرلب میگویی : دیگه مهم نیست !

 

 

 

قحطی همدم است ؛
من به خوشآمدگویی تابلوی خیابان هم دلخوشم

 

 

و تنهـــا همـــــــــــدرد یک لیوان نسکافــــــــه داغ!
تا عـــطرش مرا از دردهایم فــــــــــارغ کند ..
چه سخـــــت است نه؟!
وقتی که بــــوی عـــــطر تــنــی نیست
تا تسکین درد هایت باشد؛
آدم به عـــــطر یک لیوان نسکــــــــــــافه دل ببندد…!

 

 

 

تمام زندگی ام را حراج کردم ولی او رفت و گفت :
هیچ ارزانی بی علت نیست !

 

 

 

هیزم نبودم…
ولی
سوختــــــم در زمستان نبودنــــــــــــش . . .!

 

 

 

لغت نامه هاى دنیا را باید آتش زد !
جلوى واژه ى نبودن نوشته اند : “عدم حضور شخصى یا چیزى” ؛ همین !
چقدر نبودن تو را ساده فرض مى کنند ؟!

 

 

 

دلــــم به حال “مــا” می سوزد ، که “من و تو”
خیلی وقت است تنهایش گذاشته ایم . . .

 

 

 

از اینکه به اطاقم بیایی و در را باز کنی
هراس ندارم
فقط
قبل از آمدن تماس بگیر
شاید کمی پیر شده باشم



برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 4 تير 1392برچسب:,16:39به قلم: نازنین جوون ™           
تا الان دیده بودی اینجوری منه تخسو؟؟؟؟

 

وقتی سر دعوا ها و مشکلات همش تو کوتاه میای کم کم انقدر کوتاه میشی که بعضی ها فکر میکنن صندلی هستی و سوارت میشن و پایین هم نمیان. 

 

 

 

 

وای یه بار دست بابامو بوسیدم احساس کردم بغض کرده و میخاد گریه کنه ولی مردیش نمیزاره,
دم همه بابا ها گرم

 

 

 

 

ﭘﺴﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ , ﺯﺧﻢ ﮐﻪ ﺧﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﯽ!
ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ﺟﺎﯾﯽ ، ﭼﯿﺰﯼ ، ﺷﺒﯿﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﺗﺎ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺯﺧﻤﺖ
ﺳﺮ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﺪ!

 

 

 

 

 

شمــا یادتـــون نمیــاد ...
مــنــم یادمـ نمیــاد ...
ولی میــــگن آدمــا یه زمــانی مهــــربون بـــودن ..

 

 

 

 

 

به بعضیا باید گفت :  كم پیدایی الحمدالله !!! 

 

 

 

 


ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ : ﺭﻓﺘﯽ ؟ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺮﻭ ﻗﺎﻃﯽ ﺁﺩﻣﺎ ﻧﺸﯽ !

 

 

 

 


دلم که میگیردبغض میکند

میشود وبال گردنم

دردهایم خیلی نیستند توهستی و فراموش کردنت

لعنتی دردم می اید وقتی بادردها یت کلنجارمی روم!!!

 
 
 
 

خواستم بگویم به جهنم که رفتی دیدم واژه ی بهتری هم وجود دارد . . .

به همین روزهای من که رفتی . . .
 
 
 
 
 
 


یه آدمایی هم هستن اسمشون دوسته . . .

خودشون دشمن :|

 
 
 
 
 
خیالبافی ای بیش نبود آدم بودنت . . .

خودم را گول میزدم که در حد منی !

 
 
 
 
 

دوستم !
پیراهنم را بزن بالا !
کمرم را دیدی ؟
نترس چیزی نیست . . . !
اینها فقط جای خنجرند ، من نفهمیدم در رفاقت چه شد !
“ تو مواظب باش ”

 
 
 
 
 
 
 
فرقی نمی کنه که به یه “دو پا” زیادی “جَو” بدین یا به یه “چهار پا” زیادی “جُو” بدین …به هر حال از هر دوشون جفتک می خورین !
 
 
 
 
 
 
 

آهای گاو !
این انسانها چیزی از ما شدن نمیفهمند !
حالا تو هر روز هی بگو : ما . . . ما . . . ما. . .
 
 
 
 
 
 
 
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﻭﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﺻﻞ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﻡ به او ، ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ یک ﻗﺮﺹ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺸﯿﺪﻥ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺁﺧﺮ ﺷﺒﻢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ !
 
 
 
 
 
 
 

گفتم بیا . . .
گفت پاهایم یخ زده !
و من به پایش سوختم !
گرم شد . . .
رفت به سوی دیگری !
 
 
 
 
 
 
 

زیادی که خودتو دست پایین بگیری میفتی زیر پای کسی که یه روز به اوج رسوندیش !
 
 
 
 
 
 
ﺟﺴﻤﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﭼﮑﺎﺭ ؟ ﻭﻗﺘﯽ ﺫﻫﻨﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺠﺴﻢ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﯾﺴﺖ !
 
 
 
 
 
باید وقتی حرف میزنی بیشتر دقت کنم !
بازی با چشمهایت را خوب بلد بودی
حالا بازی با کلمات را هم خوب یاد گرفتی !
بیچاره دل من که در این بازی بازنده است . 


برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 4 تير 1392برچسب:,3:49به قلم: نازنین جوون ™           
کــــــــــــــــنایه

 

اگه تو روت خندیدم

به خاطر این بود که نخواستم تو روت بالا بیارم سر خورده شی، اینو بفهم

 

 

 

به درجه ای از #عرفان و معرفت رسیدم که

واسه خودم یه چیزی تعریف میکنم #میخندم؛

تازه آخرش هم از خودم میپرسم: #جان من!

 

 

 

 

عمو فدات بگیر بخواب قاطی اون عروسکات..

 

 

 

 

اگـــــــــــــه بِت گفتم ک سرنوشت بوده

داستانمون بد و زشت بوده

نه نکنی باور.....

نه...نکنی باور


 

 

 

نه نرو ، صبر کن ، قرارمان این نبود ، باید سکه بیاندازیم


اگر شیر آمد تردید نکن که دوستت دارم


اگر خط آمد مطمئن باش که دوستت دارم


صبر کن سکه بیاندازیم ، اگر دوستت نداشتم آن وقت برو . . .

 

 

 

 

 

وقتی‌ میبینم پستات به دست غریبه‌هالایک بارون میشن

.

.

ماهم خیالمون راحته سرت گرمه میریم دنبال شیطونیای خودمون

 

 

 

 

 

هـمـیـشـه هم ....

پُــخــتـه تـــر نــمی شی.

گـــاهــی ،......

می سـوزی و تــَه میگیـــری !

 

 

 

 

 

دقت کردی؟؟!؟

گاهی..... جای رحمت میشویم زحمت

جای محرم میشویم مجرم

جای ژست میشویم زشت

جای یار میشویم بار

جای قصه میشویم غصه

جای زبان میشویم زیان

پس زیادی به خودمان مغرور نباشیم چون بایک نقطه جابجا میشویم...!!!

 

 

 

 

افـتـاده بــاش، امـا نـه از #دمـاغ فـیـل !!

 

 

 

 

عــــــــزیـــــــــــزم ...

بــیــا بــغــــلــم . مــی خــــوام ...


ببوسمت بزارمت کنار....!

 

اونایی که شما باهاشون میگردی

راه رفتنو از ما یاد گرفتن -_-

 

 

 

 

 

پشت اونایی که پشتمون حرف می زنن...

حرف نمی زنیم...

چون جلوییم ازشون !!!!!

 

 

 

 

خیلیا یـه کـم که ارتـفاع میـگیرن 

فکر می کنن آدمن ،

نه عزیزم بز کوهی هـم تـو ارتـفاعات سیر میکنه ..!

 

 

 

 

 

تا میتونی به خودت بررررررررررررررررررررررررررررس...

چون هر کاری کنی به من نمی ررررررررررررررررسی!!!!

 

 

 

 

دیگه واسم ثابت شده که تو از عقل فقط دندونش رو داری!!!

 

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 4 تير 1392برچسب:,1:28به قلم: نازنین جوون ™           
عاشــــــــــقانه

تنهــایـم …
اما دلتنگ آغــوشی نیستــم…
خستــه ام …
ولـی به تکیـه گـاه نمـی اندیشــم…
چشــم هـایـم تـر هستنــد و قــرمــز…
ولــی رازی نـدارم…
چــون مدتهــاست دیگــر کسی را “خیلــی” دوست ندارم…
فقط خیلـی هـا را دوست دارم … 

 

 

 

تاحالاشده… دلت براش به حدی تنگ شه که بی اختیار راه بی افتی و بری جاهایی که باهاش قدم می زدی قدم بزنی … فقط به این امید که شاید ببینیش

 

 

 

 

 

هنوز هم صدقه هايم به نيت سلامتي توست
هي معشوقه ي من سلامتي؟

 

 

 

 

 

بیا و عاشقانه سلام کن
و بعد برای همیشه برو …
دلگیر نخواهم شد
دیگر به دیدارهای ناگهانی…
دوست داشتنهای موقتی…
و رفتنهای بی خداحافظی
عادت کرده ام

 

 

 

در دنیا هیچ چیز غیر قابل توضیح تر از این اتفاق نیست که
آنکه من بزرگش کردم ، کوچکم کرد !!!

 

 

 

میگن علف باید به دهن بزی شیرین بیاد

یه عمر خودمون رو کشتیم شیرین ترین علف دنیا بشیم

غافل از اینکه طرف اصلا بز نبود ...

گاو بود و به خوردن مقوا عادت کرده بود

 

 

یک فرصت به من بده که غلط ببوسمت
و تمام طول سال را جریمه ام کن
که از روی آن هزار بار تمرین کنم

 

 



تلخ است ، تلخ تلخ ، این زندگی***
اما
” لب هایت ”
عجب تعادلی برقرار کرده است …***
شیرین است ،شیرین شیرین …***
در برابر این زندگی …**

 

بــــه بــعضـيا بــــــــرينـي نَـــريـــــــــني واســشون فرق نِمـــيکـــنه , گاون گـــــــــــــاو 

 

 

 

 

دلم ميگيرد وقتي ميبينم او هست،من هم هستم!
اما..."قسمت"نيست...!!

 

 

 

 

دلگيرم از مرغاني كه دانه خوردنشان پيش ما بود
ولي جاي ديگر تخم ميگذارند
بگزار بروند روزي بوي كباب شدنشان به مشاممان ميرسد

 

 

 

 

گفتم :بيا!
گفت پاهايم يخ زده...
رفتم به پايش سوختم...
گرم شد و رفت به سوي ديگري...

 

 

 

 

 

روزی که یادت نکنم روز خدا نیست / سوگند به اسمت که دلم از تو جدا نیست . . .

 

 

 

 

شنیدی که دلم گفت بمان ، ایست ، نرو / به خدا وقت خدا حافظی ات نیست ، نرو

نکند فکر کنی در دل من مهر تو نیست / گوش کن نبض دلم زمزمه اش چیست ، نرو . . .

 

 

 

 

 

 

اگر آسمان چشمان من امشب اشکباران است خیالی نیست ،

اگر فاصله ی بین من و تو به وسعت روزگاران است خیالی نیست ،

مرا همین بس که عشقت در چهارچوب ویران وجودم پنهان است .

من از این پس به همه عشق جهان می خندم ، به هوس بازی این بی خبران می خندم ، هرکه آرد سخن از عشق به او می خندم ،

خنده ی من از گریه غمگین تر است ، کارم از گریه گذشته است به آن می خندم .

 

 

 

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:,1:5به قلم: نازنین جوون ™           
به ﺳﺎﺩﮔﯽ ﯾـﮏ ﻟﺒـﺨﻨﺪ ﺭﻫـﺎﯾﻢ ﮐــﺮﺩ

 

 

یـکـی از لـذت هـایـی کـه دیـگـه نـیسـت..
ایـنـه کـه بـا هـم بـحـثـمـون بـشـه.. بـرچـسـبِ بـداخـلاق بـهـم بـزنـه..
تـو اوجِ عـصـبـانـیـت بـخـواد بـره..
دسـتـمـو دورِِ کـمـرش مـحـکـم حـلـقـه کـنـم و بـگـم کـــجـا ایـن وقـتِ شـب؟
جـواب نـده…
بـا بـغـض بـگـم: چـون مـی خـوام بـیـشـتـر مـراقـبِ خـودت بـاشـی، مـیخـوای بــِری؟؟
بـا قـطـره اشـکِ اولِ بـی اخـتـیـارم، بـگـم:چــون بـیـش از حــدِ مـعـمـول دوسـت دارم،مـیـشـم بـَداخـلاق؟؟
مـثـلِ هـمـیـشـه بـی جـواب…
بـعـد داوطـلبـانـه بـبـرمـش بـیـرون و تـو شـهـر بـگـردونـمـش و از دلـش دربـیـارم..
کـــــاش مـی فـهـمـیـدی.. مـــَردی کـه اشـک مـیریـزه و مـیگـه عـاشـقـتـم.. بـنـی بـخـاطـرِ تـو از هـمـه چـیزش گــــــذشـــــتـــــه… 



برچسب‌ها: <-TagName->
شنبه 11 خرداد 1392برچسب:,1:54به قلم: نازنین جوون ™           
تو میخوای منطقی باشم این روزا میفهمی این حرفارو ب کی داری میگی؟

 

خیلـی حــرف اسـت …
کـــه تــــو هـــر روز در گلـــویت
خــــاری کشنـــده احســـــاس کنــی
بـــــــرای کســـی کــه
” بـــدانــــی “
حتــــی یک بــار در عمـــرش
بــه خــاطـــــــر تـــو ” بغـــض ” هـــم نکــــرده اسـت…

 

 

 

 

گل گرفته ام تا اطلاع ثانوی در قلبم را ، لطفا نگوید کسی “ دوستم داشته باش ”
این یک قلم جنس را نداریم . . .
تمام شد . . .
من تعطیلم !

 

 

 

 

گــــــاهی

احســـــــاس میکنم روی دست خدا مانده ام. . .

خستـــــــه اش کرده ام. . .

خودش هم نمی داند بامن چه کند! ! !

 

 

 

 

چقدر متفاوت اند آدمها . . .
عشق برای یکی دلگرمی . . .
و برای دیگری سرگرمی . . .

 

 

 

 

زندگی جان ، عزیزم !
اگه افتخار میدی چند قدمی باهام راه بیا . .

 

 

 

 

خدایا . . .
مى خواهم اعتراف کنم !
خسته ام . . .
من امانت دار خوبى نیستم . . .
“ مرا ” از من بگیر . . .
مال خودت . . .
من نمى توانم نگهش دارم . . .

 

 

 

 

میخندم . . .
دیگر تب هم ندارم . . .
داغ هم نیستم . . .
دیگر به یاد تو هم نیستم . . .
سرد سرد شده ام . . .
کسی چه میداند شاید دق کرده ام . . .

 

 

 

 

دلم سفر می خواهد !
نه برای رسیدن به جایی . . .
فقط برای رفتن . . . !

 

 

 

 

به من “عشق ” تعارف نکنید ،
همین چند وقت پیش ” گُول ” خوردم . . .
سیرم !

 

 

 

 

ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﺣﺎﻟﻮ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻫﯿﭽﯿﻮ ﻧﺪﺍﺭﯼ
ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺗﯽ
ﺩﺍﻏﻮﻧﯽ
ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ
ﺳﺨﺘﯽ ﻣﯿﮑﺸﯽ
ﺍﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﮐﻢ ﺑﯿﺎﺭﯼ
ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﻭﺯﺍﺭ ﺍﺭﺯﺵ ﻏﻢ ﺧﻮﺭﺩﻧﻮ ﻧﺪﺍﺭﻩ
ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺪﻭﻥ ، ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺰ میگذﺭﺩ . . .

 

 

 

 

 

دلم اس ام اس از نوع نصفه شبی می خواد
همونا که یهو از خواب بیدارت کنه
تا مطمئن شی یکی تو بی خوابیش به یادته
دلم از اون وقتایی میخواد که همه رو میپیچونه به خاطر تو
از اون وقتایی که پشت خطیشو قطع میکنه . . .

 

 

 

 

یه وقتایی
وقتی میگن ” شب خوش ” ؛ ینی نذار با این حالم بخوابم . . .
این و بفهمین . . .

 

 

 

 

نه اهل دریا بودم ، نه آسمان ، نه زمین !
سبز شدم ریشه به جانت بخشیدم تا اهل دلت باشم و افسوس که دلت هیچ وقت با من نبود . . .

 

 

 

 

خاصیت دنیاست

در اوج داشتن و خوشبختی

دلهره ی ” از دست دادن ” پر رنگ تر است .
 

 

 

 

 

 

می خــــــــواهـــــــــم بـــــه یاد مـــن باشــــــــی
اگـــــــــــر تــــو به یاد من باشی عین خــــیالم نیست که هـــــمه فراموشم کنند!!!…………

 

 

 

 

بیچاره من که هوایِ تو را داشتم ،

اما تو آن را حبس کردی ،

نفس کشیدن بی هوا ممکن نیست . . .



برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 10 خرداد 1392برچسب:,19:19به قلم: نازنین جوون ™           
یه روز میشه توام مثله من اینجا با غصه هات هم تخت میشی

 

یه روزی میشه ک مثله من اینجا توام با غصه هات هم تخت میشی

من انقد مرد بودم که ببینم تو داری با کسی خوشبخت میشی 

 

 

 

 

اگه شما لیسانس حال گیری داری... ما فوق تخصص انتقام داریم...!!!!

گفتم كه در جریان باشی!!

 

 

 

 

استـغــفا ر مـی کـنـم . . .

از آن دوستـت دارم هایـی که . . . حرامت شد . . .

 

 

 

آنــقــدر زیبـــا عاشق او شده ای

کـــه آدم لـــذت مــــی بــرد از ایـــن هـــمــه خــیـــانــت !

روزی هــم اینگــونــــه عـــاشـــق من بــودی . . .

یـــادت هــســت لــعــنــتــی ؟؟؟

 

 

 

 

نـشـستـه ام…
بـــیـادِ کــودکــی هـــایــم،
دور ِ “غــلـط”هــا،
یـک خــط ِ قرمز مـی کـــشـم !
حتی…
دورِ تــــــــو !

 

 

 

 

زمان هایی هست ؛

که تمام عاشقانه ها هم می تواند

خلاصه شود در یک عبارت :

به درک

 

 

 

 

سریع ترین نقاشی بود که دیدم

در یک چشم به هم زدن روزگارم را سیاه کردی . . .

 

 

 

 

مـن ؛

غــم بـرای خـوردن بسیـار دارم

تـو دیگـر بـرایـم لـقمــه نـگیـــــر ...

 

 

 

 

اشـتباه من بود

کسی را پاشویه می کردم که

در '' تـب '' دیگری می سوخــت...!

 

 

 

 

شــک نکــــن ...!

" آینــــده ای " خواهـــم ساخت که ,

" گذشتــــه ام " جلویــــش زانــو بزنــــد ...!

قـــرار نیـــســــت مــــن هــــم دلِ کس دیـــگری را بســــوزانم ...!

برعـــــکــــس کســــی را که وارد زندگیــــم میشــــود ,

آنـــقـــدر خوشبخت می کنــــم کـــــه ,

به هـــر روزی که جــای " او " نیـستـی به خودت "لعنـــت " بفـــرستـی

 

 

 

 

با یک عالمه فاصله از خودم

انتظار دارم به تو برسم !

از اول هم آرزوهایم محال بودند ...

 

 

 

 

درد مـــن،

چشمانـــی بـــود کـــه

بـــه مـــن " اشـــک " هدیـــه میـــداد


و بـــه دیگـــران " چشمـــک " ..........!

 

 

 

 

هی پــــسر ………!!!!!!!!!!

اگه می بینی باهات بازی نمیکنم رو حساب بلد نبودنم نذار!!

اینو بدون که من بازیامو بچگیام کردم



برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 10 خرداد 1392برچسب:,19:12به قلم: نازنین جوون ™           
چی میشه واسه یه بارم چشم به راهه من بشینی یاشبا وقتی که خوابی خوابایه منو ببینی

آرام میروم ، آنچنان آرام که ندانی کی‌ رفته ام اما وقتی‌ جای خالیه مرا ببینی‌ آنچنان سخت رفته ام

که تمام عمر زمان رفتنم را فراموش نکنی !

 

 

 

تو سکوت می کنی
فریاد زمانم را نمی شنوی !
یک روز من سکوت خواهم کرد !
تو آن روز
برای اولین بار
مفهوم “دیر شدن ” را خواهی فهمید !!
آنقدر مدارا کرده‌ام , که دیگر مدارا عادتم شده …
وقتی‌ خیلی‌ نرم شدی , همه تو را خمّ میکنند …

 

 

 

 

مرا آنگونه که دوست داری تصور نکن

من سوژه گالری پرتره عکس هایت نیستم

من همینم،بدون فتوشاپ..

 

 

 

آب از سرم گذشته!

فریاد می زنم دوستت دارم و تو

آرام و خونسرد

به ترکیدن حباب ها می خندی…

 

 

 

 

بـی تو تنهـاییـم را پک می زنم

تـا ریـه هایـم زنـدگـی را کـم بیـاورد

و شـرعـی ترین خودکـشـی را تجـربـه کنـم !!

 

 

 

 

گرگ همان گرگ است ، شغال همان شغال و بین این همه حقیقت تنها آدم است که آدم نیست !!!

 

 

 

 

تو و جـــاده ها

دست در دست هم داده ایــــد

تـا . . .

بــــی انتهـــــا بمانــــــد

طول دلتنگیهــــــای مـــن . . .

 

 

 

عشق

همین خنده های ساده توست

وقتی بـا تمـام غصه هایت میخنـدی

تـا من از تمـام غصه هایـم رهــا شوم...!!!

 

 

 

 

بـی تـابــم .....

دلـم تــاب میخــواهد و یــک هــل مـــحکم ...

کـه دلـــم هُــری بریــزد پایــین ..

هرچــه را در خــودش تلنبــار کــرده .. !!

 

 

 

 

اغــــوش گرمم بـاش بگـذار فراموش کنم لــحــظـه هــایی

کــه در سـرمــای بـــیــکـسـی لرزیـــدم ...

 

 

 

کی گفته از عشق تو دست میکشم؟

دارم با خیالت نفس میکشم

چه حس عجیبی،چه آرامشی

می دونم تو هم با خیالم

نفس میکشی!

 

 

 

 

قایقت می شوم

بادبانم باش

بگذار هرچه حرف پشت مان می زنند مردم

باد هوا شود

دورترمان کند !

 

 

 

 

در فراغ دوریت آهنگ قلبم در غم است ،

بی صدا می خندم اما روزگارم در هم است

 

 

 

ببین . . .!

سراغ مرا هیچكس نمی گیرد . . .

مگر كه نیمه شبی . . .

غصه ای . . .

غمی . . .

چیزی . . .

 

 

 

 

هـر روز صفحه ی نیازمندیـهــا را

زیر و رو میکنــم !

میدانــم بالاخره

یک روز

به مــن لعنتی نیاز پــیدا میکنـــی ...!

 

 

 

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 10 خرداد 1392برچسب:,18:56به قلم: نازنین جوون ™           
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد