دیگه از تو تویه ذهنم یه بی همتا نمیسازم واسه برگشتنت دیگه بهت من رو نمیندازم

مدت هاست تنها چیزی که مرا یاد تو می اندازد ؛ طعنه های دیگران است !

شاید اگر این دیگران نبودند تو زودتر از اینها برایم مرده بودی . . .

 

 

 

 

بــکش بــیرون خــاطــراتــت رو از تــوی آهــنگهای مــحبوبــم

مــیخواهم با اعــصاب راحــت گوشــشان کــنم . . .

 

 

 

آهستـه فتــــح کرده ای با چشمهایت

هرچـــه داشته ام را

حالا تمام جهــان من مستعمره ی توست

 

 

 

 

دوست دارم تا ابد یادت کنم

با صدایی خسته فریادت کنم

دوست دارم با تو باشم هر زمان

گر تو باشی،من نبارم بی امان

 

 

 

 

ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﺰﻳﺰﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺰﺩ انتخابات ﺷﺪﻥ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻗﺪﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ..

ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻧﺎﻣﺰﺩﻱ ﺧﻴﻠﻲ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺷﻴﺮﻳﻨﻴﻪ خخخخخخخخخخخ

 

 

 

 

قول بده اگر یک روز

خیلی اتفاقی

نگاهمان به هم افتاد،

با هم گره اش را کور کنیم

باشه!؟

 

 

 

 

انـقـضای خــاص بــودنـت بـه پـایـان رسـیـد...

دیـگـه بـه تــو فکـر نـمـیـکـنـم

گـنـاه اســت!!

چـشم داشتـن بـه مال غـریـبـه ها ...

 

 

 

 

مات شدم

از رفتنت !!

هیچ میز ِ شطرنجی هم درمیان نبود

این وسط فقط یک دل بود

که دیگر نیست

 

 

 

 

مدتهاست

چتر منطق را بر سر گرفته ام!

تا باران عشق را تجربه نکنم!

دیگر توان مقابله با

تب و لرز برایم باقی نمانده است!!!

 

 

 

 

 

زیباست یادت ....

ببین اگر خودت بودی چه غوغایی می کردی!!

 

 

 

 

من ازت چیز زیادی نمیخوام / خیلی ساده با دلت کنار میام

مثل آسمونو اون ستاره هاش / به تو وابسته شدم , یواش یواش

 

 

 

 

باورم شد
که تو خسته تر از آن بودی که بفهمی دوست داشتنم را…
از من گذشت…
اما…
هرجا هستی
“خسته نباشی”…

 

 

 

 

بــرای جــذب دخـتــری کـه چــشـم و دلــش ســیــر بـاشـــه،

لازم نـیــسـت "پــولــدار" بـاشـــی...

فـقــط کــافـیـه "شــــخــــصیــــت" داشـتــه بــاشــی...!

 

 

 

 

تو مقصری اگر من دیگر ” من سابق ” نیستم ! من را به من نبودن محکوم نکن ! من همانم که درگیر عشقش بودی !

یادت نمی آید ؟! من همانم ! حتی اگر این روز ها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم !

 

 

 

 

کفشهایم را نده

پا برهنه میروم تا در تنهایی خود

با نگاه کردن به پاهایم عبرت بگیرم

که من کجا و تو کجا . . . !

 

 

 

 

اشتبــــــاه از مــن بــود پـر رنـــگ نوشتــــه بودمـت به سختــــی پاکـــــ میشـــوی ولـــی پاکـــت میکـــنم.

 

 

 

 

من را ببین ...!همچنان ایستاده اَم ...
آن کسی که فکـر می کـنی،
می شکند بی تو؛
می شکند امثال " تو"را...

 

 

 

 

اینـــو آویــــــــــزه گوشت کــن...!

مگـــه نخوآستــی بــــری؟!!

پس اینکــــه گــــریــــــــه می کــــنم یــآ نـــه!

اینــکه شــــآدم یــــآ نـــه!

اینکـــه مو...آظب خــــودم هستــم یـــآ نــه!

بـه خــودم ربط دآره

تـــو کـــه بـــه خــــواسته ات رسیـــدی...

رفتـــی...

پس دیگــــــــه ســـــــآکت شو لعنتی
 



برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 10 خرداد 1392برچسب:,18:43به قلم: نازنین جوون ™           
این پست و فقط برای نامزدم نیما گذاشتم میخوام همه دنیا بدونن دیونشم

 

قدیم ندیما گفتن : برای کسی بمیر که برات تب کنه
قدیمیا چه پر توقع بودن
من برات میمیرم ، خدا نکنه تو تب کنی

 

 

 

تا گل نام ببر که با "خ" شروع بشه.

درسته! خودم و خودت!

 

 

 

 

آسمان نیستم که هر پرنده سهمی از من باشد
من آن پرنده ام که سهم آسمانش را از چشمان “تو” میخواهد . .

 

 

 

 

قویی که شنا میکرد در برکه چشمانت

موجی که رها میشد در بستر چشمانت

بویی که نفس میزد در دام گریبانت

من بودم و خواهم بود همواره پریشانت . . .

 

 

 

 

 

تو را در مثنوی پیدا نکردم

حضور دیگری پیدا نکردم

سرودم هر غزل تنها بودی

برایت ثانوی پیدا نکردم . . .

 

 

 

 

 نـــــیما تو دارو ندار منی تو کَس و کار مـــــــــنی 

بی تـــــــو یه بی قرارم صبر و قرار منــــــــــی

 

 

 

 

عشق یعنی آن نخستین حرفها

عشق یعنی در میان برفها

عشق یعنی یاد آن روز نخست

عشق یعنی هر چه در آن یاد توست

 

 

 

 

کاش دفتر خاطراتم
چراغ جادو بود
تا هر وقت از سرِ دلتنگی
به رویش دست میکشیدم
تو از درونش
با آرزوی من بیرون می آمدی!

 

 

 

 

چه با قاطعیت حکم میدهی که “حواست رو جمع کن”

و من میمانم که چطور جمعش کنم وقتی تمامش پیش توست !

 

 

 

 

زیباست وقتی قلبی داری که صاحبش خودت هستی

اما زیباتر آن است که همسری داری که قلبش تو هستی …
 

 

 

 

 

میگن: منتظر نباش کسی بیاد که دنیا رو بهت بده!
دعا کن کسی پیدا بشه که تو رو به دنیا نده
راس میگن بخدا نیــــــــــــمـــــــــــا

 

 

 

 

هم رنگ تمام آرزوهای منی
غارتگرجان ومال و دنیای منی
بی تونفس کشیدنم ممکن نیست
ساده بگویم که همه دنیای منی

 

 

 

 

میخواهمت چنانکه شب خواب را
می جویمت چنانکه لب تشنه آب را
حتی اگر نباشی می آفرینمت
چنانکه التهاب بیابان سراب را

 

 

 

 

هنوز همسوار مرکب خیال من تویی / هنوز هم یگانه شاهکار این قلم تویی
هر آن به یاد تو ، به مدح عشق می رسم / و باز شرح هرنگاه عاشقانه ام تویی...

 

 

 

 

هیچوقت به انتخاب های خانومت نخند...
به هر حال خودتم یکی از اون انتخابا بودی! 
ههههههه نـــــیما بووووووووس

 

 

 

 

“عشق” یعنی :اختیار بدی که نابودت کند
اما
“اعتماد” کنی که این کار را نمی کند

 

 

 

 

زیادخواه نیستـم !

جاده ی شمال یک کلبه ی جنگلی … یک میزکوچک چوبی با دو تا صندلی

کمی هـیزم، کمی آتش ، مآه جنگلی، کمی تاریکی مـحض ، کمی مستی، کمی مهتاب و تو

 

 

 

 

وقتی مـهربانیت از دور اینقــدر نزدیک اســت ،

حس میکنم جغـرافیا یـک دروغ تاریـخیـست ...

 

 

 

 

آغوش تو را دوس دارم …

که بوی ” بی کسی ” میدهد …

نه بوی ” هــر کسی ” …

 

 

 

 

دلم واست لک میزنه وقتی ازم دوری …

ولی در خاطرم هستی دیگه اینجاشو مجبوری …

 

 

 

 

مرا حبس کـن در آغــوشت ،

مـن بــرای حصار بازوان تـو مجرم تـریـن زنـدانی ام !

 

 

 

 

ماه مـن !

نماز آیات مـیخوانم وقـتی گرفـته ای …! نیما نبینم تو گرفته باشیا دق میکنم آخامون

 

 

 

 

اینقدر ورق های زنـدگیـم را بهــم نریز

“حکــم” همـان “دل” است کــه براى تو می تپد …

 

 

 

 

وقتی ســردم میشود

کافیـست حریـر نازک خیالت را دور تا دور خـودم بـپیچم ،

تا ابـد گـرم گرمـم …

 

 

 

من ،

بهار مـیشوم !

تو ،

تنـم را پر از شکوفـه کن …

 

 

 

 

هواشناسی هم گیج شده

از بس با هر شرایطی دلم هوایت را می کند

هوای بوسیدنت ، هوای آغوشت ، هوای خنده هایت …

 

 

 

 

تمام عاشـقانه ام خلاصـه مـیشود در

۱۰۰۰تا بـوس یک ثانیه ای ،

نه پشیـمون شدم

یه بــوس با مــکث ۱۰۰۰ثانیـه …

 

 

 

 

دوستت دارم و تاوان آن هـر چــه باشـد …

باشد …

 

 

 

لباس مشکی چقدر بهت میاد

کاش زودتر از اینها برات میمردم …

 

 

 

 

بند بند دلِ بنده ، به بند بند دلت بنده

آهای دلبنده بنده خیلی دلم برات تنگه

 

 

 

بگذار زمانـه ازحسادت بترکـــد …

” انگشـتان ” مــن چــه بـه ” انگشـتان” تـو می آیند …

 

 

 

 

اتفاقِ عشـق بینِ مــن و توسـت ،

نگران نـباش !

هیچ اتفاقی اتفاقی نیسـت …

 

 

 

 

پیـش از تـو همـه را با معیارهایــم می سنجیـدم !

بعد از تو همـه را با تو می سنجم

حتی مـعیارهایـم را …

 

 

 

 

شعر ردیف و قافیه نمیخواهد

بوی آغوش تو هر دیوانه ای را شاعر میکند …

 

 

 

 

بهترین احساس زمانی به مــن دست میده کــه بهم سلام میکنی …

چرا کــه میفهمم برای لحظه ای بـه ذهـنت خطور کـردم !

 

 

 

 

آرام میگیرم

وقتی دست هایت را آرام میگیرم

 

 

 

اگه روزى مـن نبودم ، تو فقط بـه یاد من باش

گل مـن عاشقـت هستم ، خدایا مـواظبش باش

 

 

 

تو ساعت باش و مـن فقط یه ثانیه

تا در هـر دقیقه شصت بار دورت بـگردم …

 

 

 

 

بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی؟

دستهایم تا ابد تنهاست ، می دانی؟

آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو

زیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی؟

 

 

 

 

گاهی وقت ها آدم کسی رو کــه دوستش داره توچند ثانیه دلش رو میشکنه

مـن رو بخاطر اون ثانیه ها ببخش …

 

 

 

 

زمان دست توست …

زمین دست توست …

دنیا متلاشی مـیشود

وقتی دسـت روی دسـت میگذاری !

 

 

 

 

گونــه هایت را برای دست هایم می خواهم

پیشانی ات را بـــرای لب هایم

خودت را برای زنــدگی ام

می بینی ؟؟ بـرای خـودم هیـچ نمیخواهم ؟!

 

 

 

 

عشق تو در قـلب مــن هدییه جاودانـس …

برای زنـده مـوندن قشنگترین بهانـس …

دوسـت داشــتن تـو مثل عـطر خوشــه بهاره …

با تو نفس کشــیدن پایان انتـظاره …

 

 

 

 

زمان دست توست …

زمین دست توست …

دنیا متلاشی مـیشود

وقتی دسـت روی دسـت میگذاری !

 

 

 

  نــــــــــــیمــــــــــــام عاشقـــــــــتم تا آخر عمـــــــــر جونم به جونت

 بسته نــــــــــفســــــــم به نفــــــــست 

بغل کن و بچسب بهم بکش دوباره دست بهم

جز تو کسیو ندارم نزدیک تر از نفس بهم

 



برچسب‌ها: <-TagName->
دو شنبه 5 خرداد 1392برچسب:,23:20به قلم: نازنین جوون ™           
نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار / چه کنم حرف دگر یاد ندادست استاد

 

میگن یه فرشته هس به نام زرشک که مسئول رسیدگی به 

آرزوهای ما ایرانی هاس!
 

 

 

 

 

مهم نیست چـــقدر بالایی

مهـــم اینه که اون بالا “لاشـــخوری” یا “عقــــــــاب” … !

 

 

 

این نیز بگذرد…

اما ای کاش از جای دیگری بگذرد و همش از روی دهان ما نگذرد!

 

 

 

 

ممکنه من بهت بگم:”بذار به درد خودم بمیرم”

اما تو نذار بمیرم

شعور داشته باش!

 

 

 

 

این حال سگی من نتیجه ی گربه صفتی های توست . . .

 

 

 

من لیموشیرین زندگی توبودم
تموم شیرینی های زندگیموبه تودادم
اماچه زودتلخ شدم.....
وچه ساده منودورانداختی.......

 

 

 

 

مسئله نبودنت خیلی سخت شده
من فقط بابودنت تمرین کرده بودم
نبودنت روهنوزیادنگرفتم
چطورتومستی ازم امتحان بگیری.........

 

 

 

به این نتیجه رسیدم که
همیشه واسه آدما تا زمانی جذابی که دست نیافتنی باشی
ولی همین که به دستت آورد و مثل یه کتاب خط به خطتت و خوند
دیگه براش بی ارزش میشی ....
دیدم که میگما ..

 

 

 

 

خدایـــــــــــا …
من دلـــم را صــابــون زدم به عـشـــق او
چـــرا چـشـمانـم می سـوزنــــد؟ …

 

 

 

 

به زخمهایم می نگری ؟!
درد ندارند دیـــــــــــــــگر
روزی که رفتـــــــــــــــی ،
مرگ تمام درد هایم را با خودش بـــــــــــــــرد !
مرده ها درد نـــــــــــــــمی کشند
حرف آخرم این
برنگرد دیـــــــــــــــگر
زنده ام نـــــــــــکن !

 

 

 

 

من عشق رو باختم


نه برای اینکه بازی بلد نبودم …

نــــــــــه ..

فقط برای اینکه خنده تو رو ببینم …!

 

 

 

 

بعضی حرفا ، بعضی کارها ، بعضی آدم ها را عجیب از چشم می اندازد !
فقط یک چشم به هم زدن کافیست برای از چشم افتادن …

 

 

 

 

نگاه ساکت مردم به روی صورتم دزدانه می افتد، همه گویند: عجب شاد است، عجب خندان، دل مردم چه می داند که من دنیایی از دردم 

 

 

 

 

حس خوبیه ...
به خودت میای میبینی به کسی که رهات کرده و بدجور بهت ظلم کرده دیگه نه نیازی داری نه احساسی !
ولی اون داره از بی تو بودن میمیره ...

 

 

 

 

وقتی به یکی زیادی تو زندگیت اهمیت بدی ، اهمیتتو تو زندگیش از دست میدی …
به همین راحتی …

 

 

 

اینقدر خودت رو اذیت نکن … اونی که بودنت رو قدر ندونست لایق حضور در فکرتم نیست …

 

 

 

 

چند روزیه سیگار دلمو میزنه میلی ندارم بهش

اما بی انصافیه اونجور که تو منو ترک کردی ، ترکش کنم

 

 

 

 

جـــور میکند خـــدا دَر و تخته را با هم...

همانطور که من و تو را آشـــنا کرد...

تــو شدی خـــاطره ســـاز...

من شدم خــــاطره باز...

 

 

 

 

کثیف بودن بعضی آدم ها اذیتم نمیکنه !
اما بعضیا خیلی پاکن ؛ این که قراره اینا گیره اون کثیفا بیفتن ، اعصابم رو خرد میکنه ...

 

 

 

 

یه وقتهایى هست که جواب همه نگرانى ما میشه یه جمله که میکوبن تو صورتمون :
"بهم گیر نده" !!!

 

 

 

 

کاش می فهمیدی که تو از دید من خوب بودی ؛ دیگران حتی نگاهت هم نمی کردند و تو چه اشتباهی مغرور شدی ...

 

 

 

 

بعضی آدما لیاقت اینو ندارن که شما بهترین لحظات زندگیتونو با فکر و یاد اونا سپری کنین ! باور کنین ..

 

 

 

 

کاش خدا روی بعضی‌ از آدم‌ها با ماژیک قرمز علامت میگذاشت تا ما بدونیم باید بیشتر مطالعه شون کنیم

 

 

 

 

هر جا که می بینم نوشته است :
” خواستن توانستن است ”
آتش می گیرم !
یعنی او نخواست که نشد ؟!

 

 

 

 

چقدر خوبه بعضی از آدما بدونن که اگر چیزی رو به روشون نمیاری
“از سادگی نیست”
شاید دیگه اونقدر واست مهم نیستن که روشون حساس باشی !!!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 3 خرداد 1392برچسب:,16:0به قلم: نازنین جوون ™           
یادمان باشد زود دلبسته چیزی نشویم، چون دل کندن آسان نیست..

 

عذاب یعنی عشقت بشینه کنارت و از خاطرات عشقش بگه

 

 

 

دختری پشت یک۱۰۰۰تومانی نوشته بود: پدرمعتادم برای همین پولی که پیش توست یک شب مرا به دست صاحب
خانمان سپرد. خدایاچقدرمیگیری که بگذاری شب اول قبر، قبل ازاینکه توازم سؤال کنی،من ازت بپرسم.چرا؟؟

 

 

 

 

شب که مى شود…
شروع مى شود…
اى کاش هاى من…!!!
 

 

 

 

هر تنی می تونه لذت بخش باشه… ولی هر شونه ای نمی تونه آرامش بخش باشه..

 

 

 

 

مهمترین درسی ک از زندگی آموختم:
“هیچکس شبیه حرفهایش نیست”

 

 

 

“شما” گرچه واژه محترمانه ایست…
ولی… “تو” شدن لیاقت می خواهد…

 

 

 

 

 

او را آرزو نخواهم کرد،هیچوقت،او را زمانی می پذیرم ک با دل خود بیاید نه با دعای من

 

 

 

خدا نکنه عاشق کسی بشی که عاشق کس دیگس
خدا نکنه بهت بگه دوستت دارم ولی تو دلش چیز دیگه باشه
خدا نکنه عشقت بهت اس بده و بگه : برام مهم نبودی واسه همین رفتم با عشقم
خدا نکنه عشقت بهت بگه الان تو دانشگاهم ، در صورتی که بری تو ساعت و ببینی کلاسها تشکیل نشده و بعدا
بفهمی عشقت با عشقش بوده

 

 

 

 

همیشه تنهاییرو کسی بهت هدیه میده ک روزی با اطمینان میگفت هیچوقت تنهات نمیزارم…

 

 

 

نیستى که بریزمت
روى عمیق ترین زخمم!
نیستى که نمیرم
نیستى!
از این همه زخم هاى خالى نه
از اینهمه که نیستى
مردم…!!!

 

 

 

 

با مرور تو
هیچ چیز عوض نمى شود
تنها
تو را از بر مى شوم…!!!

 

 

 

 

به تو حسادت مى کنم
وقتى اینقدر دوستت دارم…!!!

 

 

 

برای امشب کافیست!
همین یک پیاله شراب
همین یک پاکت سیگار
همین یک بسته قرص
کافیست برای امشب
امشب خواب خواهم رفت!

 

 

 

 

این بغض لعنتی…
چ خوب!
پدرم رو در می آورد
شاید از قبر!!!

 

 

 

 

هیچ ندارم
با همه ی داشته هایم
من قلب تورو ندارم
در قلبت جا ندارم
من هیچ ندارم

 

 

 

 

هی…
من!
کجایی ببینی؟
یکی دیگه با لباس عروس پیش یارته

 

 

 

دل ب عشق دلبرنامهربان بستن خطاست/هر ک قدر دل نداند،دل ب او بستن خطاست

 



برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 3 خرداد 1392برچسب:,15:20به قلم: نازنین جوون ™           
عمریه غم تو دلم زندونیه

 

من عاشق مزاحم هستم!!!
آخر گمان میکنم تویی!
درخاطرت هست روزی تو هم مزاحم بودی؟

 

 

 

 

لعنت به خیابان هایی که فروختن “مواد” درآن آزاد است اماگرفتن “دستان” کسی که دوستش داری درآن جرم است!!!

 

 

 

 

گور پدر آن سلامتی که سیگار را مضر میداند، سیگار من نگران حال من است…

 

 

 

 

گاهى…
آنکس ک میخنددومیخنداند…
میخواهدحواست راازچشمان گریانش پرت کند…

 

 

 

 

آمدنت را دوست دارم
برعکس نفسم!

 

 

 

هربارک خواستم فراموشت کنم ماندنى ترشدى!

 

 

 

ازنسل سوختهء ما که گذشت!
نسل پدرسوختهء بعدازما چه خواهدکرد!
“ب افتخارخودم وهمه دهه شصتیا”

 

 

 

 

ب سیگارش پک محکمى زد و بعد زیر پا لهش کرد…
رو به همکارش کرد و گفت: دستاش انگار خواهش زندگى داشت!!
صداش کردن؛ رفت نفر بعدیو بشوره…!

 

 

 

 

خدایا:
این دلتنگی ما راهیچ بارانی آرام نمیکند!
فکری بکن اشک ماطعنه میزدب باران رحمتت!!!…

 

 

 

 

بعضی آدمامیدونن ک رفتنشون داغونت میکنه ب خاطرهمین تایه چیزی میشه تهدیدبه رفتن میکنن

 

 

 

 

خدایا چیزی بهتر از بهشت داری؟
واسه مادرم میخوام مادرم

 

 

 

 

خدایا…
مارا ببخش به خاطر همه درهایی که زدیم، و هیچ کدام خانه تو نبود

 

 

 

جنین آرزوهایم زیر مشتهای ظالمانه ی،غرورت سقط شد…نترس!! دیگر از تو باردار نمیشوم…!غرورت نازایم کرد…! ”

 

 

 

 

بفهم لعنتی…..!یکبار هم بفهم!! این اسمش قلب است….همان که در دستت بازیش میدهی!عروسکت را میگویم!!
اسمش قلب است…..می تپید قبل از تو! رنگ داشت!امید داشت…..!!! تو سردش کردی…سنگش کردی….تنگش
کردی….دیگر نفس ندارم!!! پس بده…..من قلبم را میخواهم…!

 

 

 

 

دیگر تقدیر را برای نیامدنت بهانه نکن!!! مرد باش….و بگو نخواستی و نیامدی…! 



برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 3 خرداد 1392برچسب:,15:5به قلم: نازنین جوون ™           
اجازه هست که اسم تو را صدا بزنم به عشق قبلی یک مرد پشت پا بزنم

 

تاحالا شده یک روز معمولی رو با یکی بگذرونی . فردا صبح که بیدار می شی دلت بگیره، حاضر باشی کل زندگیت رو بدی تا فقط یک ساعت باهاش باشی ! شب که میای بخوابی تنها ارزوت این باشه که: ایا اونم به تو فکر می کنه ! 

 

 

 

 

چه احساس خوبیه وقتی می شنویم کسی می گوید : مواظب خودت باش اما خیلی بهتر از اون اینه که می شنویم کسی می گوید : خودم همیشه مواظبتم

 

 

 

 

هر دو بازی کردیم …
 تو با دلم … من با سرنوشتم …دلتنگم نه برای هر کسی، برای کسی که هیچکسم نبود و همه کسم شد

 

 

 

تـا چـند روز بـعد از رفـتنش…
گــوشـی کـه هــیچی..!!
اِم پــی تـری أم ویــبره مـیزنـه…؟؟!
تـوهـــمـه احــمـقــانـه ایه…

 

 

 

 

 

یـکی از فـانتزیام ایـنه کـه…
عـشقم بـهم خـیانت نـمیکرد…
مــیبردمـش شـمال…
تـو یـه جـای سـرسـبز یـه عـکسه دونـفره ی خـوشـگل بـا هـم مـینداختیم…
بــعد ِ پـنجاه ســــــــال…
وقـتی پـیر شـدیم…
یـه روز کـه نـشستیم تـو خـونـه نـگاه کـنیم بـه تـابلوی عـکس روی دیوار…
عـشقم زل بـزنه تـو چـشام و بـگه:
هـنوزم عـینه اون مـوقع دوسـتت دارم!!!
بـعدش کـلی قـربون صـدقـه ی هـم دیـگه بـریم …
بعــد پـاشیم دوتـایی با عـصا لـنگون لـنگون بـریم عـکاسی…
بـه عـکاس بـگم یـه جـمـله زیر ِ این عـکس بـرام حـک کُن…
عـکاس بـگه چـه جـمله ای؟؟؟
بـــگم:
ای عــــــکس…
تــویـی مــارا، شــــاهـــد بـر جـــوانـی…
مــــــا پـــــیـــر شـــدیم لـــیک تـو فـرخنده بـمانی..؟؟!!!

 

 

 

 

 

چرا وقتی دعام میکردی ابروهات درهم بود. . .
وقتی دشنامم میدادی باگوشه چشمی چشمک میزدی. . .
میخواستی مرا دیوانه کنی. . ؟
دیوانم کردی ورفتی. . .
فقط میخواستی مراعاشق کنی. . !

 

 

 

 

اخر دفترهای مشقم نام تو بود
چون میدانستم اخرش میروی..

 

 

 

چه قد سخته وقتی تو چشای یکی نگاه کنی و میخوام به زبون بیاری دوستش داری ولی از ترس رفتنش اروم تو دلت بگی:((دوست دارم یواشکی))

 

 

 

 

لعـــنتی،
دســـتِ کـــم…
بـــین شـــعرهـــای مـــن،
دستـــش را نگـــیر.
بــــــی انـــــــــصاف!
مــــــردم دارنــــــد این شـــعرها را مــــــی خــــــوانــــــند…!

 

 

 

 

از من ک گذشت…اما اگر باز درسرت هوای خداحافظی داشتی از همان ابتدا سلامی نکن…
آخه میدونی من یه آدمیم که خیلی دیر به کسی دل می بندم ولی اگه بستم دیگه ردخور نداره، جون به خودم قول دادم : و راستش معتقدم این دوست داشتن یه هدیه از طرف خداست خلاصه با مرام دل درویشی ام خیلی خاطرتو میخاد .

 

 

 

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:,18:16به قلم: نازنین جوون ™           
پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم

 

 

بــــــــــــــــــــــــــــــــــاید فـــــــــــــــــــــراموشت کنم…
باید فراموشت کنم چندیست تمرین میکنم،من میتوانم میشود آرام تلقین میکنم

با عکس های دیگری تا صبح صحبت میکنم،با آن اتاق خویش را بیهوده تزئین میکنم

سخت است اما میشود در نقش یک عاقل روم،نه شب دعایت میکنم نه صبح نفرین میکنم

حالم ؟نه اصلا خوب نیست!!!!!!تا بعد بهتر میشوم،فکری به حال این دل تنهای غمگین میکنم

من می پذیرم رفته ای و برنمیگردی،همین!خود را برای درک این صدبار تحسین میکنم

از جنب وجوش افتادهام، دیگر نمیگویم به خود وقتی عروسی میکند این میکنم آن میکنم

هرچه تلاش کردم نشد شاید کسی آمین نگفت!!!!
حالا تقاضای دلی سرشار از “آمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــین میکنم”

 

 

 

 

 

 

 

از خواب می پرم خوابی که درهم است
آغوش تو کجاست؟!بدجور سردم است
از خواب می پری از داغی پتو
بالا میاوری… زل میزنی به او…
از خواب می پرم تنها تر از زمین
با چند خاطره با چند نقطه چین!
از خواب می پری با جیر جیر تخت!
از گرمی تنش… !سخت است… سخته سخت!
از خواب می پرم میترسم از خودم!
دیوانه بودم و دیوانه تر شدم!!!!!

 

 

 

 

 

 

 

تاحالا شده راه رفتن و ترک کنی؟؟؟

تا حالا شده نفس نکشی؟؟؟

تا حالاشده اب خوردنو ترک کنی؟؟؟

نه نشده چون عادت کردی عادتم نمی شه ترکش کرد

من بهت عادت کردم می فهمی…!
 

 

 

 

 

 

 

وای نازنینه شیرین تر ازشکر قندم
به عشق پاک کسی جزتودل نمیبندم
به دین این همه پیغمبر احتیاجی نیست
هم این بس است که اینک تویی خداوندم..

 

 

 

 

 

 

همیشه قهوه سفارش می داد
می گفت «به نیت چشم های تو!…»
شیر و شکر هم می ریخت توی آن. می پرسید «شبیه شد؟»

این روزها اما…
شنیده ام چای سبز سفارش می دهد!

 

 

 

 

 

 

 

 

نمى نــویسـ ـم ….. چون میدانمــ هیچگاه نوشـ×ـته هایم را نمی خوانیـــ حرف نمیـــ ـزنم …. چون می دانم هیچ گاه حــ×ــرفـــ هایم را نمی فهمیــ نگاهت نمیــ ـکنم …… چون تو اصلاً نگــ×ــاهم را نمی بینیــ‌ صدایت نمیـــ ـزنم ….. زیرا اشــ×ــک های منـــ برای تو بی فایده استـ فقط میــ ـخندم …… چون تو در هر صورت می گویی من دیـ ـ×ـ ـوانه ام!!!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درد دارد !
وقتـــی مـی رود …
و همــه مــی گــویند: دوستتــــــ نداشتـــــ …
و تـــو نمــی تـــوانـی بــه همــه ثـــابتــــ کنـــی
کــه هـــر شبـــــــ
 بــا عـــاشقـــانه هــایـش خـــوابتـــــ مــی کــرد 
تــلخــتــریــن جــمــلــه ای کــه مــن شــنــیــدم!
و مــمـکــن اســت از زبــان مــعــشـوقــت بــشــنــوی:
مــا مــی تــونــیــم دوســتـــای خــوبــی بــرای هــم بــاشــیــم

 

 

 

 

 

 

 

 

ی وقتایی که دلت گرفته بغض داری اروم نیستی!
دلت براش تنگ شده…حوصله هیچ کسو نداری!
به یاد لحظه ای بیفت که:
اون همه ی بی قراری های تورو دید اما…
چشماشو بست و رفت…!!

 

 

 

 

 

 

شـــــــایــــــــــد تـــڪـــــــــــرارے بـــــــــــاشــــــــــــم . . .
امـــــــــــا مـــطـــمــئـــــن بـــــــــــاش . . .
دیـــگــــــــــﮧ تــــڪــــــــــــرار نــمــــــــــے شــــــــــــــم . .

 

 

 

 

 

دستتو مشت کن
مشته؟
حالا محکم بزن تو چشمم تا کور شم دوریتو نبینم

 

 

 

 

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:,18:1به قلم: نازنین جوون ™           
بیا تکلیفمو روشن کن چرا از دیدنم سیری؟تورو از وقتی میشناسم همیشه باخودت درگیری

 

سلامتی کسایی که میدونی دروغ میگن دوستت دارن ولی اینقد عزیزن که تو هم خودتو میزنی به اون راهو میگی… منم دوست دارم عزیزم سلامتی همشون

 

 

 

 



My eyes – miss u
My feel – Love u
My hands – need u
My mind – calls u
My heart – just 4 u
My life – is u
I LOVE U
چشمان من تو را کم دارد
احساس من تو را دوست دارد
دستان من به تو نیازمند است
ذهن من تو را می خواند
قلب من فقط برای توست
زندگی من تو هستی
” دوستت دارم”
 

 

 

 

 

 

چقدسخته تو گریونی ولی اون اره میخنده
قسم میدیش که برگرده ولی اون از تو
“دل”کنده

 

 

 

 

امـــروز جلوی آینـــه
سه تار موی سفید توی سرم پیدا کردم
اولی این جا…
دومی این جا…
و “سومی” همان جایی که یک بار انگشتت را فشار دادی و گفتی:
…من عاشقتم اینو تو مغزت فرو کن…

 

 

 

 

 

عاشق وقتاییم که داری نگاهم میکنی من خودمو زدم بی خیالی/اما تا بر میگردم صورتتو بر میگردونی!قضیش چیه واقعا؟؟؟؟؟!

 

 

 

 

ای کـــاش بــودی…
هـــــای، بــا تـــو ام، نـــالــوتـــی، حــالا مـــن بـــدبـــخـــتـــــ
بـــه کــی اعـــتــماد کـــنـــم،
بـــا کـــی درد و دل کــــنـــم…
عـــشــقــو مـــگــه دم بــقـــالــی مـــیــفروشـــن هــا؟؟؟
مــــگـــه یـــه آدم چـــنـــد بـــار عـــاشـــق مــیـــشـــه…
مـــگـــه دیـــگـــه بـــه کـــســـی مــــیــشــه اعــتــمــاد کـــرد؟؟؟؟
رســـمـــش ایـــنـــ نـــبـــود…
نـــمـــیــدونــم چــی چــی بــگــم دیــگــه

 

 

 

 

کـاش مـیشـد دیـشـب مـی آمـدی…
مـرا در آغـوشـت جـایـم مـیـدادی..
فـرصـتِ گـِلـه را ازم مـیگـرفـتـی..
مـثـلِ زمـانـهـایـی کـه از نـدیـدنـت شـاکـی بـودم..
بـلـند مـیـگـفـتـی: هـــــــــیــــــس
هـمـه ی بـی مـن بـودنـات تـمـوم شـد..
سـرم تـو آغـوشـت بـاشـه و بـگـی:
دیـگـه ایـنـجـام … مـیـخـواهـم امـشـب تـا صـبـح دیـوانـه ات کـنـم…
لایـــک=خــــاصّ تـریـنِ مــــــن..!
از مــــن نــپــرس چــقــد دوســـتـت دارم…

 

 

 

 

از دشـواری هـایِ زنـدگـی، روزِ تـولـّدش بـود .. کـه نـمـی دونـسـتـم چـیـکـار کـنـم؟؟
انـقـد کـلافـه بـدم کـه دلـم مـیخـواسـت تـک تـکِ مـوهـامـو بـِکـَنـَم..
اُدکـُلـنـِش رو بـرداشـتـم زدم بـه بـلـوزی کـه اصـلا نـمـی دونـه پـیشِ مـنـه.. وااای خــدا بـویِ تـنـش رو مـیده..
صـبـح تـا بـعـداظـهـر بـا خـودم و ایـن لـبـاس کـلـنـجـار رفـتـم…
انـگـار شـُسـتــه بـودنـش انـقـد کـه بـا اشـکـام آبـیـاریـش کـردم..
دیــروز هـرکـه مـرا دیـد تـو را نـفـریـن کـرد… بـا یـادِ روزهـایِ بـا تـو بـودن زنــــــده ام..

 

 

 

 

 

با تیتر بزرگ دوستت دارم !
من پاورقی کتاب عشق توام در توصیف یک عاشق …



برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:,17:55به قلم: نازنین جوون ™           
شـــــرمنده اشـــــــکایی ک با پستام میریزین

 

کوه کندن را بیخیال شو..برگـــــــرد بدبخت!!!!!
این شبهـــــــــا شیرینت با مجنون هم خآنه شده..!

 

 

 

 

عشق زیـــــبـاتـــریــن لـــذّتـــیست کــه بـه وقــت ِ ارتـــکاب ِ آن …
خـــــدا،بـــــرای ِ بـــــشر …
ایــــستــاده “دســـت” مــــــیـزنــــد …!

 

 

 

 

میدونید بدترین درد دنیا چی هستش.اینه که عاشق کسی باشه که همیشه تکرار کنه رابطه ما یه دوستی معمولی هست 

 

 

 

 

دوستت داشتم …
زیاد …
کمش کردی …
کمترش کردی …
بی تفاوت شدم …
لااقل دیگر مرا به نفرت نرسان …

 

 

 

 

 

سکوت که میکنم نه اینکه منتظر کلام تو باشم، تو خود موسیقی بیکلام زندگی منی، فقط کلنجار میروم با واژه ها که کدامشان را انتخاب کنم، هر چند… انتخاب اگر حق مسلم من بود، اوی ِ من در آغوش دیگری نبود…

 

 

 

 

بـــــــــه تـــــــــو ســــــــوگنــــد و بـــــه نـــــذر گل ســرخ
و بــــــه پـــــــروانــــــه کــــــه در عشــــــق فنـــا میگردد،
زنـــــــــــدگی زیبــــــــــا نیـــــست آنـچه زیــــباست تویی
یــــــادمـــــــان باشــــــد از ایـــــــن غـــمکده روزی برویم،
تـــــا کســـــــی عــــــــــطر تــــــــــو را حــــــس نــــــکند
و نـــــــدزدنـــــد تـــــــو را از مـــــنــــــو من هیــــــچ شوم،

 

 

 

 

 

برو قاصدک …
برو …
من چه کاری می تونم باهات داشته باشم آخه ??
من که کسی رو ندارم !
برو عذابم نده … برو !

 

 

 

 

عاشق برف بود …
از موقعی که این رو فهمیدم روزای برفی یه حال دیگه ای دارم …
از موقعی که فهمیدم غزل مزل رو بی خیال شدم ..
فقط شعر سپید … فقط سپید !

 

 

 

 

شـــرمــــنـــده اشـــکـــایـــی ام کـــه بـــا پــســتــای مـــن ریــــخـــتــــه مـــیــــشـــن…
بـــبـــخـــشـــیـــدم …
بـــاور کــــنـــیــد کـــلــی خـــاطــره خـــنـــده دار دارم ولـــی یـــه پــســـت عـــاشـــقــونـــه
کـــه از یـــا حـــبـــیـــب مـــیـــخــونــم دیـــگــه نـــمـــیـــتــونـــم نـــنـــویـــســـم،
چـــون واقــــــعــــا دوســـتـــش دارمــــ …
هـــنـــوز نـــگـــاه آخـــرشـــو مـــوقـــع خـــداحــافــظــی( آخــــریــــن بـــاری کــه دیـــدمــــش )
یــــادمــــه … دلــــم لــــک زده واســــش رفــــیـــق…


تــمـــام پــیـــامــایــی کـــه بــیـــنـــمــون ردو بــدل شــدنــو دارم…
ایـــن یـــکـــشـــونــــه …
بـــنـــد بـــنـــد وجـــودمــــ عــاشــقـــتـــه مـــهـــربـــونـــم…
تــــا آخــــر عــــمـــر…
دعــــا کـــن واســــم …
دوســــتـــت دارمـــ …



تـــا حــالا شـــده واســـه کــســی زنــدگــی کــنـــی؟؟؟
فــقــــط و فــقـــط یـــه ” نـــفــر ” …
دوســتـــش داشـــتـــه بــاشـــی، اونــقـــد کـــه حـــتــی نـــتــونـــی ســلامــم بـــهش بــدی؟؟؟
راه بـــری جــلو چــشــاتـــه، حــرف مــیــزنــی جــلوی چــشـــاتــه، غــذا بــخــوری جــلویــ …///
خــســـتــه نـــمــیــــشـــی؟؟؟؟؟ چـــون تـــکــراری نـــیـــســـت واســـت؟؟؟؟؟؟
عـــاشـــق کـــه بـــشـــی دیـــگـــه مال خـــودت نـــیــســـتـــی، بـــاور کــــن رفـــیــق …
چـــراشـــــم بـــایــــســتـــی خــودتــــ پـــیـــدا کـــنـــی…!!!!!
دلــــِ کـــوچـــکـــمـــو پـــیـــشــش جـــا گـــذاشـــتـــم …
ای کـــاش بـــفـــهـــمه و بـــرگـــرده…
اگـــه عاشــقـــی بـــزن…

گفتـــی کـــه بــا منــــی تـا اخـــر دنیــــا …
منـــــو تــــو هســــتیــــم و روزای زیبــــا …
گفتــی کــه عشــق تو مثله بقیه نیست …
گفتـــــــــــی امــــــــــا چـــــــــــرا …؟؟؟؟
گفتـی کـه زندگـی مـال مـا عاشقاســت…
دنیـــا تــــوی دســــــت مـــا دوتــــاسـت …
من که خوندم همه حرفاتو حالا بیین کاراتو…



برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:,17:48به قلم: نازنین جوون ™           
علائم عاشق بودن

 

عشق یعنی اینکه هر sms که بهت می رسه امیدواری اون باشه

عشق یعنی اینکه برای هرکسی میخوای بزنی اشتباهی برای اون میزنی

عشق یعنی اینکه دنبال یه موضوع میگردی که به اون sms بزنی

عشق یعنی اینکه دائم موبایلتو چک میکنی نکنه از اون sms رسیده باشه

عشق یعنی اینکه همش فکر می کنی موبایلت تو جیبت می لرز ولی هی ضایع میشی

عشق یعنی اینکه شبها که sms هات نمی رسن اعصابت خرد میشه

عشق یعنی اینکه هروقت sms دیر میرسه چند بار دیگه send میکنی شاید زودتر برسه

عشق یعنی اینکه هرجایی که یه شعر عاشقونه میبینی سریع براش sms میکنی

عشق یعنی : تو گوشیت یه سری اس ام اساش هست که عمرا دلت بیاد پاکشون کنی ... 

عشق یعنی بعد از یه دعوای مفصل ، از روی لجبازی گوشی رو بذاری روی سایلنت و بری زیر پتو ، بعد هر چند دقیقه یه‌ بار یواشکی گوشه‌ی پتو رو کنار بزنی و زل بزنی به سقف تا ببینی نوری از گوشی افتاده روی سقف یا نه ؟



برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:,14:53به قلم: نازنین جوون ™           
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد