فقط عاشقـــا بخونن بهشت باید جایی باشد ، شبیه آغوش تو !!!

 

تعمیرگاهى باید ساخت از آغوشت براى وقتهایى که حالم خیلى خراب است …

 

 

 

نفس کشیدن را دوست دارم گاهی

گاهش را فقط تو می دانی

 

 

 

واقعیت است جاذبه تو

از بس جذابی می خواهم تو را ب نیوتن ثابت کنم . . .

 

 

 

در علم فیزیک میگن اگر جسمی محیط دایره را طی کند جا به جایی صورت نگرفته اما هر وقت دور تو میگردم احساس میکنم که دور دنیا چرخیدم !

تو دایره عشق منی !

 

 

 

 

شعر ردیف و قافیه نمیخواهد

بوی آغوش تو هر دیوانه ای را شاعر میکند …

 

 

 

دلم هفت سنگ است !

غیر از دل تو روی دل دیگری بند نمیشود …   

 

 

 

جزئیات چشمهایت ، کلیات زندگی من است !

 

 

 

همین که دوستت دارم کافیست تا بدانم دوستم داری …

 

 

 

اگه بری میشی اسم دخترم ولی اگه بمونی میشی مادرش !

 

 

 

این کارت شارژ رو وارد قلبت کن

د/و/س/ت/ت/د/ا/ر/م

اعتبار تا قیامت !!!

 

 

 

 

وقتی‌ داغونی از غصه ، “یکی”‌ هست که بهت مسیج میده و سلام میده که با همون سلامش آروم میشی‌ و همه غمهات یادت میره …

این”یکی” همون صاحب خونه قلب آدمه …

 

 

 

 

 

بیدار میشوم تا ببینم باز امروز چه "خوابی" برایم دیده ای !

 

 

 

قطره قطره باران می‌نویسد : گل

نم به نم دو دیده من می نویسد : تو !

 

 

 

قدیمے ھا فک میکنن عاشقے بچگیہ ولے نمیدونن کہ تازہ اول زندگیہ ...
‎‎
دوسِت دارم زندگے ...

 

 

 

 

یه وقتی هم هست که مزه‌ ی بودن یکی یه جوری رفته زیر دندونت که وقتی دوری ازش ، همه چی میشه زهرمار ...

 

 

 

سخته وقتی کسی رو که دوسـش داری رهات کنه

ولی ...

از اون سختـر اینه که فکرش ؛ اسمش ؛ یـادش ؛ رهات نکنه ... !

 

 

 

 

چرا “دوست داشتن” نسبت به حساب نمیاد ؟

مثلا بپرسن : شما چه نسبتی دارین ؟

من جواب بدم : دوسشون دارم ..

 

 

 

 

میخوام اونقدر خودخواهانه بغلت کنم که جای ضربان قلبم رو تنت بمونه ...

 

 

امیدوارم همتون جز اونایی باشین که اگه یکی از پشت چشاتونو گرفت فقط 1نفر تو ذهنتون بیاد نه چند نفر !

 

 

 

 

نماز وحشت می خوانم وقتی از کنارم می روی ...

برای آمدنت چه بخوانم ؟؟؟

 

 

 

 

عشق فقط "عزیزم" و "دوستت دارم" نیس ... !

عشق اینه که تو هر شرایطی باهاش باشی حتی اگه نفهمه !

 

 

 

 

این که می‌ گویم می‌ روی ، یعنی ... می‌شود نروی ؟

یعنی ... حالا که میروی زود برمی‌ گردی ؟

 

 

 

به سلامتی هرکس که دلش از یکی خونه !

به سلامتی هرکس که دلش از یکی دوره !

به سلامتی اون کسی که دردامو میدونه !

به سلامتی اون کسی که میدونه ولی همیشه ساکت می مونه !

 

 

 

 

از A تا Z تنها چیزی که اهمیت داره U و I هست

 

 

تو که بالا بلند و نازنینی

تو که شیرین لب و عشق آفرینی

کنارم لحظه ای بنشین عزیزم

چه حاصل که فردا بر سر خاکم نشینی !

 

 

 

 

مهم نیست اس ام اس هایم را میخونی یا نه

مهم نیست جواب میدی یا نه

مهم نیست که برات مهمم یا نه

مهم نیست که دوستم داری یا نه

مهم اینه که تو مهمی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:,14:18به قلم: نازنین جوون ™           
به من فکر نکن تا میتونی به خودت برس با حرفایه من به وجدانت نده استرس

 

 

بیــا …
اما زود بـرو !!
دیگر نفسی ندارم تا به نفست بند کنم .

 

 

 

من بارهاشماره ات رامیگیرم!
و کسی در گوشم مدام زمزمه میکند
دستگاه مشترک مورد نظر خاموش است
من برایش از تو میگویم !
اما اوسرحرفش میماند

 

 

 

 

 

من ،
بهار میشوم !
تو ،
تنم را پر از شکوفه کن …

 

 

 

 

یادگرفتم کسی رادوست بدارم که دهکده ی قلبم رابه صدای آبادی نفروشد.

 

 

 

 

 

پشت این بغض، بیدی شکسته است که خیال میکرد با این بادها نمی لرزد…

 

 

 

 

بیست طبقه لاف بزرگی است برای مردن، کافی است از ایوان یک خاطره پایین بپری،به سلامتی خاطرات.

 

 

 

 

همیشه واسه آدما تا
زمانی جذابی که دست نیافتنی
باشی.ولی همینکه به دستت
آوردومثل یه کتاب خط به
خطتت رو خوند دیگه
براش بی ارزش میشی!
 

 

 

 

 

 

انصاف نیست
تودرقلب من باشی
ومن در دستان تو

 

 

 

 

دنیا اگه مردونگی سرش میشد
اسمش دخترونه نبود!

 

 

 

هیچکس ادامس شیک رو برا
وجود خودش نمیخواد
سرنوشت ادامس شیک
بقیه پول بودن

 

 

 

 

دستو پا بسته و رنجور به چاه افتادن ،
به از ان است که در دام نگاه افتادن،
سیب شیرین لبت باشد و ادم نخورد؟
تو بهشتی و چه بیم ازبه گناه افتادن!
من همان مهره ی سرباز سفیدم که ازل
قسمتم کرده به سر درپی شاه افتادن

 

 

 

 

بی شمارند آنهایی که نامشان آدم است.. ادعایشان آدمیت کلامشان انسانیت رفتارشان صمیمیت حال . . . من دنبال
کسی میگردم که نه آدم باشد نه انسان نه رفیق و دوست صمیمی…!!! تنها صاف باشد و صادق .. پشت سایه اش
خنجری نباشد برای دریدن .. هیچ نگوید .. فقط همانی باشدکه سایه اش میگوید:صاف و یکرنـــگ!

 

 

 

 

هوس تخته دونفره کردم…یه تخته دونفره با تشک خوشخواب..همچین بپری روش دست و پاتو بنذاری اینور و اون ور
 هرجور دلت میخواد بکپی…هان الان با خودت گفتی پ نفر دوم چی؟ نفره دوم خوش پول بده بره واسه خودش یه تخت
بگیره هرجور دوست داره توش بکپه…این تخته منه..روانـــی هم خودتی …

 

 

 

 

دختره استاتوسش نوشته:دلــم خــیــلــی گــرفــتـــه!!! یه پسره کامنت گذاشته:چرا گلم؟تو به این خوشگلی چرا باید
دلت گرفته باشه؟ من هرچقدر فکرکردم دچار چالش عرفی فلسفی شدم اما آخرش نفهمیدم اینا چه ربطی به هم
داشت؟؟

 

 

 

 

دوست دارم یک شبه،هفتاد سال پیر شودم در کنار خیابانی بایستم… تو مرا بی آنکه بشناسی،از ازدحام تلخ خیابان
عبور دهی … هفتاد سال پیر شدن یک شبه به حس گرمی دستای تو هنگامی که مرا عبور میدهی بی آنکه بشناسی
می ارزد …

 

 

 

 

میان این همه که جان آدم را به لب میرسانند،اسم عزرائیل بد در رفته است …

 

 

 

خواستم بگویم به”جهنم”که رفتی .. دیدم واژه ی بهتری هم وجود دارد .. به”همین روزهای من”که رفتی ..

 

 

 

 

تلخ است… فرداهایی رو میگویم که قرار است از توکه همه ی دنیای منی یک انسان معمولی بسازم!

 

 

 

گاهی وقتا خودم رو بغل میکنم و میگم:یادته چقدر آغوشش گرم بود؟؟؟الان دیگه اون رفته و باید به نبودش عادت کنی

 

 

 

همه میگویند۱۳عدد نحسی است.. امامن میگویم عامل نحسی۱و۳هستند…نه۱۳ عشقهای امروزی یا۱طرفه اند یا۳
طرفه.

 

 

 

 

هوای مردن بیخ گوش من است … همانجایی که روزی رد نفس های تو بود 

 

 

 

کار من سخت تر از آنی شده که تو فکرمیکنی عاشقت شدن دست من نبود … که فراموش کردنت کار من باشد بیخود
هی نگو ”عـــادت مــیــکــنــی”

 

 

 

 

کاش تولد من هم میماند برای بعد
به کجای دنیا بر میخورد؟

 

 

 

بـعـضـے زخـم هـا هـسـت کـه هـر روز بـایـد روشـونـو بـاز کـنـے و نـمـک بـپـاشـے تـا یـادت نره کـه سـراغ بـعـضـے آدمـا
نـبـایـد رفـت

 

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:,13:57به قلم: نازنین جوون ™           
فقط اولش خوب بود یهو شکا شروع شد قهرا شروع شد دور همی رفتنه تنها شروع شد

 

بگذار کسی نداند که چگونه من به جایِ نوازش شدن ، بوسیده شدن ، گزیده شده‌ام !

 

 

 

 

ای غریبه ؛ من یه برگ پاییزی زیر پاهایت نیستم ، یا یه قاب عکس خالی ، من همانم که یه روز عاشقانه فریاد زدی دوستت دارم !

 

 

 

 

 

تو هیچ چیز نفهمیدی ، نه بودنم را و نه احساسم را و … اما حالا خوب معنای غریبی را فهمیده ای وقتی او هم ترکت کرد !

 

 

 

 

 

 

میبوسم و میگذارم کنار تمام چیزهایی که ندارم را …

دستهایت را …

شانه هایت را …

عاشقی ات را …

 

 

 

 

 

نمیپرسم چرا ؟ چگونه ؟ ازچه زمانی ؟ به چه کسی ؟ برای چه ؟ کجا ؟

فقط میپرسم منو چند فروختی ؟؟؟

 

 

 

 

 

بعضی ها بهتر است در حد یک آرزو بمانند …

برآورده شدنشان به بهای شکستن دلت تمام میشود !!!

 

 

 

 

 

کاش می فهمیدی که تو از دید من زیبا بودی ؛ دیگران حتی نگاهت هم نمی کردند و تو چه اشتباهی مغرور شدی …

 

 

 

 

 

ماندن کنار من لیاقت میخواست نه بهانه …

بلند میگویم به درک که رفتی !!!

 

 

 

 

 

کاش گفته بودی موج نگاهت از دریای هوس برمیخیزد تا تن به تو بسپارم نه دل !

 

 

 

 

 

دیگه حتی وقتی کسی میگه “میرم تا سر کوچه و برمیگردم” باور نمیکنم که برمیگرده ...

 

 

 

 

روزی با خود فکر میکردم اگر روزی او را نبینم شهر را به آتش میکشم اما امروز حاضر نیستم کبریتی روشن کنم که ببینم او کجاست ...

 

 

 

 

 

بی معرفت تو اون کسی بودی که اومدی زیر چترم نه برای همراهی با من بلکه فقط برای اینکه خیس نشی …

بارون که بند اومد رفتی که رفتی …

 

 

 

 

 

زخمیم کردی !؟! عیب نداره چون مقصرخودمم …

کاکتوس رو نباید نوازش کرد !

 

 

 

 

 

عزیزم ، وقتی یکی رو “تیک” می زنی ، رو بقیه “ضربدر” بزن لطفا !!!

 

 

 

 

به بعضی ها باید گفت :

دوست عزیز ، باطری موبایل من ماندگاریش بیشتر از Relationship توئه …

 

 

 

 

 

بعضیا علاوه بر اینکه آدم نیستن ، آدم بشو هم نیستن …

 

 

 

 

 

بعضی آدم ها رو باید درک کرد ، بعضی ها رو به دَرَک ...

 

 

 

گناه من دوست داشتن گلی بود که دیگران آبش میدادند !

 

 

 

 

بعضی ها را باید از دور دوست داشت …

نزدیکشان که بشوی میفهمی چه میگویم !

 

 

 

 

 

برای انسان ها همون قدر باش ک برای تو هستن …

بیشتر که باشی باعث سو تفاهم میشه …

 

 

 

 

 

نه تو رفتی نه من !

تمام این تنهایی ها به خاطر آمدن یک غریبه بود ...

 

 

 

 

 

مدتهاست که بی دلیل ترکم کرده ای ، نمیدانم دلت از من سرد شد یا که سرت جایی دیگر گرم شد ...

 

 

 

 

 

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,1:48به قلم: نازنین جوون ™           
هـــــــا؟؟؟ از اینورا..نه واقعا میخوام ببینم روت شد بعد از دو ماه اومدی میگی موهام خوب شد؟

 

تو را با آخرین و تلخ ترین سیگاری که با یادت کشیدم به ته کفشم میسپارم

تو له شدی درست زیرِ پاهای عقلم ، پایان داستان این حماقت عاشقانه

سیگارِ خودم را روشن میکنم و با قدمهای سنگینم از نعش تو دور میشوم !

 

 

 

 

 

خاموشی بهانست ؛ مشترک مورد نظر فراموشی دارد …

 

 

 

 

نه ؛ تو دروغگو نیستی ، من حواسم پرت است !

گفته بودی دوستم داری بی اندازه ... خوب که فکر می کنم تازه می فهمم که “بی اندازه” یعنی چه !!!

 

 

 

 

 

بعضی از آدمـها مارو پشــیمون میکنن از اینکه بـهشون بدی نــکردیـم !

 

 

 

 

گاهـی دلم بــرای زمـانی که نمیشناختمت تنـگ می شود … 

 

 

 

 

 

 

ﺩﺭﺳﺘﻪ الان ﺩﺧﺘﺮﺍ ﭘﺎﺭﮎ ﺩﻭﺑﻞ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺘن ﺍﻣﺎ ﺩﻭﺭ ﺯﺩﻧــــــــــــــﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﻠﺪﻥ !

 

 

 

 

 

در جواب کسی‌ که بهت میگه : آدم باش ، باید بگی‌ : من آدم باشم تو تنها می مونی که …

 


 

 

 

سـپردم که شرکت های راه سازی یه اتوبان هشت بانده مثل قلب تو بسازن که ملت بتونن راحت عبور و مــرور کنن …

 

 

 

آدم نحسی بودی
گفتم حتما خیری … استخاره ات نکردم !

 

 

 

 

 

تکیه بده اما به شانه هایی که اگر خوابت برد سرت را زمین نگذارد !

 

 

 

 

 

فیلم می سازی از من و او و آنها ؟!

درآمدت را تقسیم کن ، ما هم بد بازیگرانی نیستیم !!!

 

 

 

 

 

هیچکس رو بیشتر از کوپنش تحویل نگیرید ؛ بیچاره جوگیر میشه فکر میکنه اوراق بهاداره !!!

 

 

 

 

 

دوای این بی خوابی ها تویی که الان خوابی !

 

 

 

 

 

خیابان چقدر سبز شده است از آن روزی که مرا کاشت و با دیگری رفت …

 

 

 

 

 

خاص ها خاص نبودند ، ما خاصشان کردیم بی خاصیت هارا !

 

 

 

 

کی اشکاتو پاک میکنه شبا که غصه داری

بهش بگو ذوق نکنه اونم تنها میذاری

 

 

 

 

 

 

بیا وداع کنیم ... اگر بنا باشد کسی از ما بماند همان به که تو بمانی چون کینه ی تو به کار این دنیا بیشتر می آید تا عشق من !

 

 

 

 

 

وقتی با یک دست نقاب هایشان را نگه داشته اند و با دست دیگر کلاه بر سرم میگذارند … انتظار زیادیست که بخواهم نوازشم کنند …

 

 

 

 

 

بگذار قلبت برای یک نفر تبنده باشد نه برای همه دونده !

 

 

 

 

لبهایت را بیاور … بوسه نمیخواهم !!!

فقط میخواهم اسمم را از رویشان پاک کنم …

 

 

 

 

 

 

بهتره نداشته باشیش تا این که داشته باشی و ندونی با چند نفر شریکی !

 

 

 

 

 

تو دوست داشتنی هستی اما دوستِ داشتنی نیستی !

 

 

 

 

چرا هنوز بیداری ؟

آسوده بخواب که این روزها عشقت با لالایی دیگری میخوابد.



برچسب‌ها: <-TagName->
دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,1:19به قلم: نازنین جوون ™           
چقد عوض شده نه این عشقه من نیس

 

هیچوقت از کسی که تنهات گذاشته دلگیر نباش ...

بهش با خنده بگو مرسی که گذاشتی فرصت بهتری داشته باشم !!!

 

 

 

 

 

 

بعضی ها جنبه ی ارتفاع ندارن ، اینقدر بالا نبرینشون ... !

 

 

 

 

بالاخره جسد اونایی که میگفتن برات میمیرم پیدا شد ... !!!

در آغوش دیگری ، جان داده بودن ...

 

 

 

 

زخم هـــــــایم را به خودت نــــگیر ...

انــــــدازه ی این حرفــــها نیستــــــــی ...

 

 

 

 

نمک خوردی نوش جونت !

نمکدون رو هم شکستی دمت گرم !

دیگه بقیشو به زخمم نپاش … آفرین !

 

 

 

 

تو به من می خندی چون من متفاوت هستم ...

من هم به تو می خندم که فرقی با بقیه نداری !!!

 

 

 

 

نیازی به انتقام نیست فقط منتظر بمان ...

آن ها که آزارت می دهند سرانجام به خود آسیب می زنند و اگر بخت مدد کند خداوند اجازه می دهد تماشاگرشان باشی ...

 

 

 

 

اولین بار که گفتی دوستم داری گریه ام گرفت …

حالا اگر کسی بگوید دوستم دارد ؛ خنده ام میگیرد …

 

 

 

 

مخـــاطب شعر های من معشــوقی است که هنوز به دنیــــا نیامده نه تویـــــی که مدتهاست از دنیای من رفتـــــه ای ...

 

 

 

 

بغض همیشه نشانه ی ضعف بغض کننده نیست ؛ گاهی بیانگر شدت بیرحمی مخاطبش است ...

 

 

 

 

تمام روزهایی که سرگرمیت بودم ، زندگیم بودی !

 

 

 

خدایا ...

اونی که تنهام گذاشت رو هیچوقت تنها نذار ، اما یه نفر رو تو زندگیش بیار که روزی هزار بار آرزوی تنها بودن کنه ...

 

 

 

 

تنهایی هم مد شده ...

همه به هم خیانت می کنند و بعد داد می زنند که تنهایـــــــــم !

 

 

 

 

برخی انسانها قایم موشک را دوست دارند ؛ پس برخی وقت ها باید برایشان پنهان باشی تا بفهمند احساس بازیچه نیست ...

 

 

 

 

جدیدا دلم خیلی خیلی خیلی گنده شده . . .

ولی جالب ایجاست که بدونی هنوز هم یه سر سوزن واست جا ندارم که ندارم . .

 

 

 

 

همیشه گفتم و تکرار میکنم :

احترام میذارم به کسیکه بتونه خرم کنه اما سرویس میکنم آدمیو بخواد خر فرضم کنه ...

 

 

 

 

دوست بدار آنهایی كه در زندگیت نقشی داشته اند نه آنهایی كه برایت نقش بازی كرده اند !

 

 

 

 

بعضیا که فكر می كنن از دماغ فیل افتادن ؛ همانا از نظر ما "پاپ كورن" هم نیستن !

 

 

 

خوبی سگ بودن به اینه که هیچ گربه صفتی جرات نمیکنه بیاد تو زندگی آدم .

 

 

 

ترجیح میدم در زندگیم اسم یک سری رو "غریبه" صدا کنم که وقتی از پشت خنجر می زنند با خود بگم : بیخیال ، از غریبه بیشتر از این انتظار نمیره !

 

 

 

چه بگویم به تو ای رفته ز دست ؟

شدم از مستی چشمان تو مست

شده ام سنگ پرست

مرگ بر آنكس كه دلش را به دل سنگ تو بست

 

 

 

 

سوال من اینه که : اونایی‌ که واسم میمردن ؛ الان کجانکه برم واسشون یه فاتحه بخونم ... ؟!؟!

 

 

 

 

سال ها رفته ز دست

جای پایی كف درگاه من است

كه نگاهش به نگاهم پیوست

سال ها میگذرد زان شب و مست

ناشناسی كف این خانه نشست

نمكم خورد و نمكدان بشكست

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,1:19به قلم: نازنین جوون ™           
میفتی به دست و پاهام این خط این نشون

 

میدانم سرت گرم است ، مزاحمت نمی شوم اما بدان حرارت سرگرمی هایت مرا سوزاند !

 

 

 

 

اگه کسی به خاطر تو قید خانوادشو زد خوشحال نشو ، به خودتم افتخار نکن ...

مطمئن باش یه روزم به خاطر یکی دیگه قید تورو میزنه !

 

 

 

 

 

 

آدمای كوچیک به لقمه های كوچیک راضین ، حتی لقمه ای كه تو دهنِ خیلی ها چرخیده باشه ...

 

 

 

 

 

خیلیا سیگار میکشن که بوی شیر دهنشون از بین بره ...

 

 

 

 

 

من به تو نمیام …

اما لطفا تو به خودت بیا !

 

 

 

 

 

امروز فهمیدم مخاطب تمام شاعرانه های لطیفم یک بی سواد بود و بس …

 

 

 

 

 

آدمیزاد بی غذا دو ماه دوام می آورد

بی آب ، دو هفته

بی هوا ، چند دقیقه

بی”وجدان” ، خیلی ، متاسفانه خیلی !

 

 

 

 

 

قراره یه میدون به اسم من بزنن …

با تشکر از همه عزیزانی که تو این مدت مارو دور زدن ...

 

 

 

 

 

به جای شانه هایت بالش خودم را ترجیح می دهم …

شانه هایت مثل بالش مسافرخانه ها می ماند ، خوب می دانم سرهای زیادی را مهمان بوده …

 

 

 

 

 

 صدای صفحه هایی که پشت سرم گذاشتی درد میکند روی گرامافون روح و روانم ...

 

 

 

 

 

آدمها ساده می آیند

ساده دلت را با خود میبرند

ساده خسته میشوند از دلت

ساده دلت را می اندازند دور ، می شکنند ، ساده میروند ، به همین سادگی !!!

میبینی آدمها خیلی ساده اند ؟؟؟ خیلی !!

 

 

 

 

 

همیشه که باشی خسته میشوند مردمانی که اگر نباشی میگویند بی معرفتی !!!

 

 

 

 

وقتی مرا در آغوش می گرفت چشمانش را می بست …

نمی دانم از احساس زیادش بود یا خود را در آغوش دیگری تصور می کرد ؟!؟!

 

 

 

 

 

اگه کثافت رو با خودکار معطر بنویسی هم چیزی از معناش کم نمیشه !

درست مثه آدمهای گندی که لباس و آرایش و موقعیت خوب دارن !

 

 

 

 

 

 

انتقام کار من نیست !

رهایت میکتم … همین برای تمام زندگیت بس است !

 

 

 

 

 

 

بعضی هارو اگر با پودر ۸ آنزیم هم بشوری بازم لکه شون از زندگیت و گذشتت پاک نمیشه …

 

 

 

 

 

در کل دنیا به صداقت یک نفر اطمینان داشتم اما متوجه شدم استثنا وجود ندارد

 

 

 

 

 

دلم میخواد از این به بعد هر کی بهم گفت دوست دارم … برم بغلش سرمو بزارم رو شونش آروم بگم : خفه شو …

 

 

 

 

 

روزی می رسد در حسرتم بمانی

در روزی بارانی ، من در اوج و تو در ویرانی

 

 

 

 

 

آدمی رو که برات باطل میشه هیچوقت تمدید نکن ...

 

 

 

 

 

آدمهایی که عشقشون و مثل کانال تلویزیون عوض میکنن ، آخرش باید بشینن برفک تماشا کنن ... !!!

 

 

 

 

 

چــــه ســـــاده لـــــوحـــانـــه بــــال بـــال زدن هــــایت میــــان بـــازوانـــم را بـــاور کــــرده بــــودم !

نمیــــدانستــــم تمــــرین پــــریـــدن بـــــه هــــوای دیگـــــریست ...

 

 

 

 

 

چـرا فـکـــر می کـنـی اون بـهـت خیـــانت کـرده ؟!؟!

ایـن تـویـی کـه بـا انـتـخــــاب کـردن و دوســت داشـتـن کـســـی کـه لـیـاقــتـتـو نـداره بـه خـــودت خـیـانـت کـردی ...

 

 

 

 

 

 

چه اشتباه بزرگی ، مردن برای کسی که برای خیلی ها کفن پوسانده است ... 



برچسب‌ها: <-TagName->
دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,1:1به قلم: نازنین جوون ™           
نــــباید رو میدادم به یه بــــچه ک حالا شاخ شه وایسه تو روم هه

 

سلامتیه رفیقایه دیــــروز که شدن کونـــــیایه امــــــروز

 

 

 

سلامتیه دختری که زبونشو تا ته میکنه تو دهنه دوست پسرش ولی سر سفره از لیوانه آبه باباش نمیخوره میگه دهنیه هه

 

 

 

 

بهانه هایت برای رفتن چه بچه گانه بود
چه بیقرار بودی زودتر بروی
از دلی که روزی بی اجازه وارد آن شده بودی …
من سوگوار نبودنت نیستم
من شرمسار این همه تحملم !

 

 

 

 

 

هوا را هر چقدر نفس بکشی باز هم برای کشیدنش بال بال میزنی
مثل تو
هر چقدر که باشی ، باز هم باید باشی
می فهمی چه میگویم ؟
بودنت مهم است !

 

 

 

 

 

اگر احساسم را هم خواستی بخری ، به روی بسته اش دقت کن …
نه قیمت دارد ، نه تاریخ انقضاء
برعکس احساسات تو
که بارکد دارد !
حساب شده ی حساب شده !

 

 

 

 

 

هوایت چقدر آلوده شده ؟
که هر وقت به سرم زد چشمانم را سوزاند !

 

 

 

 

 

خیلی ها دلم رو شکستن ولی تو با همه فرق داری
آخه یه ضرب المثلی هست که میگه:
“کار را که کرد ، آن که تمام کرد”

 

 

 

 

 

اصلا حسود نیستم اما وقتى دیدم واسه رفیقم اس ام اس اومد کى میرسی خونه عشقم؟
یه ذره دلم خواست.

 

 

 

 

 

وآن نازنین کجاست که یادم نمیکند / صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند
یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست / امشب به یاد کیست که یادم نمیکند .

 

 

 

 

 

 

معجزه اون اس ام سیهِ که میتونه حال تورو تو یه ثانیه عوض کنه ^_^

 

 

 

 

دلم لک میزنه واست زمانی که ازم دوری
ولی در خاطرم هستی دیگه اینجاشو مجبوری . . . !

 

 

 

 

 

ﺁﻏـــــــﻮﺵ ﮐﺴـــﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳـــﺖ ﺩارم
ﮐـــﻪ ﺑـــﻮﯼ “ﺑـــــﯽ ﮐﺴـــﯽ” ﺑﺪﻫﺪ
ﻧــﻪ ﺑــــﻮﯼ
“ﻫــــﺮﮐﺴـــﯽ’

 

 

 

 

 

بیچاره من…
کسی را پاشویه میکردم که ازتب دیگری میسوخت…!!

 

 

 

 

 

هرگز منتِ احساسی رو نکش که به زور داره برات خرج میشه…

 

 

 

 

 

اگه یه روز دلمو شکستی “فدای سرت”
فقط کفش بپوش که شکسته هاش تو پات نره …

 

 

 

 

 

 

 

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
دو شنبه 22 ارديبهشت 1392برچسب:,23:39به قلم: نازنین جوون ™           
تـــو تا 3 بشمری دیگه نازیو نداری دیگه نباف واسه خودت تو داستانایه طلایی

 

 

خاکیه خاکیم!!!
طوری زمین خوردم که تا آخر عمر
باید خودمو بتکونم

 

 

 

 

اونیکه شما سنگشو به سینه میزنی ما سالهاست تو حموم به پاهامون میزنیم … آره ه ه ه …
گفتم که در جریان باشی !

 

 

 

 

 

من ارضاء شدم از زندگی کردن بقیشو شما بکنید

 

 

 

 

بعضی ها به ما نمیخوردن !
ما جا خالی دادیم خوردن به شما !
مبارکتون باشه !

 

 

 

 

اونی که سرش رو شونه شماست یه زمانی سرش فقط لایه پای من بود گفتم که در جریان باشی 

 

 

 

 

 

اینبار از راه حل تو این مسئله را حل کردم و بالاخره فهمیدم که جواب محبت از راه حل تو خیانت است 

 

 

 

 

هااااای غریبه :
از اون دیوار ترک خورده و کوتاه رفاقت فاصله بگیر ، بارها به روی من ریخته است !

 

 

 

 

 

بزرگترین دروغت را یادت هست ؟
گفته بودی من همیشه راست می گویم !

 

 

 

 

 

کلا تجربه ثابت کرده اهمیت دادن به آدمی که سطحش از خودت پایین تره منجر به رم کردن و در بعضی اوقات هاری حاد میشه …
گاز نگیر عزیزم ، بی زحمت چخــه !!!

 

 

 

 

 

بهم میگفت با دنیا عوضم نمیکنه !
راست میگفت ! با دنیا نه ، با یکی دیگه عوضم کرد !

 

 

 

 

 

دیگه از “میم” مالکیت استفاده نمیکنم !
شب بخیر قشنگش …

 

 

 

 

 

سیگارت را
با او
روشن
کن
تکلیفت را
با من

 

 

 

 

 

 

لعنت به اونی که وقتی بهش "محبت" میکنی. . .
خیال میکنه بهش "احتیاج" داری . . . ! ! !

 

 

 

 

 

 

نگران نباش
یه روزی , یه جایی , وقتی اصلاً حواسش نیست
همون بلایی که سرت آورد سرش میاد...

 

 

 

 

 

به نامردی نامردان قسم جانا كه نامردی

كه نامردان خجل گشتند از بس كه تو نامردی

 

 

 

 

 

گمان كردم كه با من همدل و همراه و همدردی ، به مردی با تو پیوستم ندانستم كه نامردی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 17 ارديبهشت 1392برچسب:,1:56به قلم: نازنین جوون ™           
عکس تو بر عکس تو مدام در آغوش من است

 

 

” تو ” برای ” من ” مهمـــّی . . .
” او ” برای ” تو ” مهمـــّه . . .
تکلیف من هم کاملاً مشخّص . . !
 

 

 

 

 

 

روی کارت برایش نوشتم “به امید فردای بهتر” …
دو هفته بعد شنیدم ازدواج کرده ؛ تازه فهمیدم آن روز “الف” فردا را یادم رفته بود …

 

 

 

 

خوابــــــم را درست تنظیـــــم کرده ام
روی بــــــی تفاوتـــــی های تــــــــــو
تــــــو روزنــــــامه ات را میخوانی / من در خوابــــــم با دیگری تانــــــگو می رقصــــــم…
از خواب کــــــه بیدار شــــــوم بــــــی حسابیم
یک – یک بــــــه نفع روزمرگــــــی…

 

 

 

 

 

 

سردم ، سرد سرد
ديگر تب هم ندارم
هذيان هم نميگويم
آرام شدم ، ديگر به ياد تو هم نيستم
ميترسم،
شايد مرده ام!
امروز تورا ديدم
با ديگري...!
هيچ فرقي نكرده بودي
فقط جاي من ، او بود...
شايد مرده ام!
نميدانم...!

 

 

 

 

 

قـــــول بده
حداقل او را

مثل من !
دوست نداشته باشی

 

 

 

 

یه عده آدم نفهم هستن , که می فهمن نفهم هستن , ولی نمی فهمن که میفهمیم نفهمن

 

 

 

 

از دسته گلی كه به آب دادی
تا به دستم برسد،ممنونم

 

 

 

 

وقتی کسی اندازت نیست
دست بـه انــدازه ی خــودت نــزن

 

 

 

 

 

من همیشه تشنه ما بودم و تو همیشه از من سیر بودی…

 

 

 

 

در عجبم چطور هنوز ستون فقراتت سالم است

وقتی با این انهدام سخت از چشمانم افتادی !

 

 

 

 

 

دلم صاف نمی شود با تــو حالا تو هــی به مهـربانی ام دخیل ببند

 

 

 

 

آنکه بین من و تو شام جدایی آورد ، می کنم نفرینش ، یا الهی ، بکنش چون من زار ، پیش معشوقش خار ، هر دو چشمانش تار ، تا بداند چه به من می گذرد ، از غم دوری آن چشم عزیز

 

 

 

 

چند روز پیش سرخیابون منتظر تاکسی بودم
یه امبولانس قبرستون از بغلم رد شد
رو شیشش نوشته بود :تاحالا فکر کردی اخرین مدل ماشینی که سوار میشی چیه؟!
زورنزن
مسافرخودمی

 

 

 

 

گفته اند: روز محشر با کسی که دوستش داری محشور خواهی شد!

یعنی ما با هم! چقدر برای تموم شدن دنیا بی تابم

 

 

 

 

 

میگن اگه عزیزی جزئی از خاطرات خوب زندگیت شد

برای بودنش ازش تشکر کن ، متشکرم که هستی . . . !

 

 

 

 

ﺩﺭﺩِ ﻧَﻤُﺮﺩﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﭘﺎی ﺩﺭ ﻣی ﺁﻭﺭﺩ
ﻣﺮﺩﺍﻧﮕی ﮐﻦ ﺗﻴﻎ
ﺑﻪ ﻳﮑﺒﺎﺭﻩ ﺭﻳﺸﻪ ﻫﺎی ﺯﻣﻴﻨی ﺍﻡ ﺭﺍﺑﺰﻥ..

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 17 ارديبهشت 1392برچسب:,1:12به قلم: نازنین جوون ™           
شبا که تو میای خونه .... خونه قشنگه همخونه

 

ﺧـــــدایا…
خـــــــدایـــ ـا…
ازتــــمام دنیات…
فقط یهـ نــفرو میخوام!!!!
زیاده؟؟؟؟

 

 

 

 

 

ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ
ﺟﺎﺫﺑﻪ ﯼ ﺭﻗﯿﺐ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ ﺯﻣﯿﻦ..

 

 

 

 

ﻣــﻦ ﺭﺍ ﻫﻤﯿﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﻫـﺴﺘـﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ…ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧـﯽ؟!…ﻣــﻦ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ…ﺗــﻮ ﻫﻢ ﺑﺮﻭ ﻣﺠﺴﻤﻪ ﺳﺎﺯ ﺷﻮ…

 

 

 

 

ﻣﯿﺘﺮﺳﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ…
ﺭﻭﺯﯼ…
ﯾﮏ ﺟﺎﯾﯽ…
ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ…
ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻫﻢ،
ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﯾﮏ ﻏﺮﯾﺒﻪ،ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ

 

 

 

 

 

ﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺭﻓـﺖ ؛ ﻧــﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﻧﺪﺍﺷﺖ !
ﻧـــــــــﻪ ، ﻓﻬﻤﯿﺪ ﺧﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻡ.

 

 

 

 

 

“ﻋـــــﺎﺷﻖ” ﺭﺍ ﮐـــﻪ ﺑــﺮﻋﮑــــﺲ ﮐﻨـــﯽﻣﯽ ﺷــــﻮﺩ “ﻗـــﺸﺎﻉ”
ﺩﻫﺨــــﺪﺍ ﺭﺍﻣﯽ ﺷــﻨﺎﺳﯽ؟
ﻟــــﻐﺖ ﻧــﺎﻣﻪ ﺍﺵ ﺭﺍﮐــــﻪ ﺑــﺎﺯ ﮐـــﺮﺩﻡ ﻧـــﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﻗــــﺸﺎﻉ:ﺩﺭﺩﯼ ﮐﻪ آﺩﻡ ﺭﺍ ﺍﺯﺩﺭﻣـــــﺎﻥ ﻣﺎﯾــــﻮﺱ ﻣﯿﮑﻨﺪ. ..

 

 

 

 

 

 

عاشقانه هایم تمامی ندارد وقتی “تو” بهترین اتفاق زندگیم هستی!

 

 

 

 

 

همه میگویندنام قلب “دل” است..
ولی درمن چنین نیست،
نام ‘قلب’ من نام ‘توست’..

 

 

 

 

 

گفته بودی میمانی!اما انگارصدایت قطع و وصل شده بود وگفته بودی مهمانی…

 

 

 

 

 

بی تابم نمی شوی…
بی قراری نمی کنم…
فراموشی مان مبارک!

 

 

 

 

 

 

دیگر،بانوی هیچ قصه ای نخواهم شد ک این بانو خود قصه ها دارد

 

 

 

 

 

من وانمود رابلدنیستم..
این ادم افسرده ای را ک میبینی.،
کارتوست..

 

 

 

 

 

دوستیهایی ک بخوبی تمام میشوند همانندازدواج های اجباریند..
هردو بظاهرراضی…

 

 

 

 

 

میگن زشتاشانس دارن ..
زشتم نیستیم!..

 

 

 

 

 

بعدازتو..
مثل قبل ازتو نیستم…

 

 

 

 

 

من ساده ترین معمای زندگی توبودم
امابجای حل..
پاکم کردی. . .

 

 

 

 

 

 

من همینم..
برای تو حاضرنیستم..
کسی باشم ک نیستم..

 

 

 

 

 

 

سلامتی سربازی که انقدر نامه داد
آخر عشقش عاشق پستچی شد ..،!

 

 

 

 

 

ببخشید، میشه بگید بعدأ چندم تاریخه ؟
من قرار دارم..،!

 

 

 

 

 

سر به زیر و ساکت و بی دست و پا میرفت دل
یک نظر روی تورا دید و حواسش پرت شد ..،!

 

 

 

 

 

 

ماه من !
نماز آیات میخوانم وقتی گرفته ای ..،!

 

 

 

 

 

ناهارها را نصف شب و صبحانه ها را شام… زیر دوش خیره به کاشی های توی حمام… آهنگهای تکراری،لباس های
آشفته… تنهایی این است،از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست..،!

 

 

 

 

 

 

از گفتن : آه آه هایت پیداست
از این همه اشتباه هایت پیداست
عاشق شده ای، بگو که عاشق شده ام
مخفی نکن، از نگاه هایت پیداست ..،!

 

 

 

 

 

سالهاست گذشته ام از خویش ..
یادم بخیر ..،!
 



برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 16 ارديبهشت 1392برچسب:,23:56به قلم: نازنین جوون ™           
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد